گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 16
شماره 24 - بهمن و اسفند 1379







عدالت همچنان مظلوم ..!
اسماعیل شفیعی سروستانی منم بندة اهل بیت نبی ستایندة خاك پاك وصی بر این زادم و هم برین بگذرم چنان دان که خاك پی
حیدرم سال 79 هم که به نام امام علی علیهالسلام نامگذاري شده بود آخرین روزهاي خودش را میگذراند. فقط خدا میداند که با
این ایام چه میکنیم شاید همۀ اینها فرصتهایی است که حجت را بر همۀ ما تمام میکند و جایی براي عذر و بهانه براي هیچ کس
نمیگذارد. چنانکه در هیچ دورهاي از حیات این دیار به اندازة امروز قدرت و امکانات و همراهی مردمی و یکپارچگی ملی و بخت
رام در اختیار شیعیان اهل بیت علیهمالسلام نبوده است از اولین روزهاي اعلام این سال به نام آن امام عزیز چنانکه مرسوم همۀ
سازمانها و ادارات رسمی کشور است سیل پوسترها، تراکتها، اعلامیهها در کنار صدها و هزارها مقاله و کتابچه و تابلوهاي تزئینی و
صدها نمونۀ دیگر از این دست از زمین و آسمان این دیار باریدن گرفت شاعران و نویسندگان به خلق آثار ادبی و آهنگسازان به
ابداع نغمهها پرداختند و رسانهها با رقابتی سخت سر در پی چاپ و عرضۀ مجموعهاي از مقالهها و سخنرانیها و...نهادند و در کنار
اینهمه مردم شنوندهاي مات و حیران شدند و به رسم و شیوة سنتی خود در هر صبح و شام یا علی گویان دست بر زانو زدند و از جا
برخاستند. یا علی گویان کمرها را سفت بستند و در هواي معاش و رفع حوائج راهی کوچه و خیابان و شهر شدند. در این میان
هیچکس نپرسید بحقیقت در لابلاي اینهمه تبلیغ و نشر براي سال امام علی علیهالسلام چه کردیم علی علیهالسلام هیچ نیازي به ما
ندارد، مستغنی از همۀ تعریفها و تمجیدهاست او، در خانۀ خدا زاده شد. سر در طریق آیین نبی رحمت صلّیاللهعلیهوآله نهاد، همۀ
عدالت خویش شد. شاید اگر از آن » شریعت نبی را پاس داشت تا آنگاه که با هزاران زخم آشکار و نهان در محراب عبادت کشتۀ
بزرگوار سؤال میشد که در این سال و یا همۀ سالهایی که در تحت حمایت و ولایت امام عدل حضرت صاحبالامر،
پاسداران حریم ولایت و امامت ثبت » صلواتاللهعلیه به سر برده و میبریم چه میبایستمان کرد تا بحقیقت نام خود را در فهرست
کنیم جوابی شگفت میشنیدیم شاید اگر پیش و بیش از هر تصمیم و عمل همۀ همّ خود را مصروف آن میساختیم تا در میان همۀ
آراء و سنتها و سیرة آن امام همام عبارتی کلامی و فرمانی را بیابیم که عام و شامل و جامع باشد و همۀ مناسبات فردي و جمعی را
عدالت میشدیم چه او خود امام عدل بود. چنانکه این سیرة عدالتخواهی او تا » در همۀ ساحات مادي و فرهنگی در برگیرد مواجه با
آخرین حلقه از زنجیرة ولایت و امامت یعنی امام عدل حضرت بقیۀاللهالاعظم علیهالسلام ادامه مییابد. بواقع ظلم همۀ مسلمین را
پس از پیامبر از آبشخور عدالت دور ساخت بسط آن همۀ مناسبات را فاسد نمود و استمرار تیرگی ظلم موجب بروز فتنههاي
ذوالفقار علی از نیام زمان بدر آید و عدالت را » آخرالزمان و غیبت طولانی امام مهدي علیهالسلام شد. تا به آن روز که دیگر بار
دیگر بار احیاء نماید. حال باید پرسید وظیفۀ ما در سال علی مرتضی علیهالسلام چه بود؟ تنها سردادن شعار عدالت و مدح
عدالتخواهی یا تصمیم راسخ و عملی براي حذف ظلم و بیعدالتی در میان همۀ مناسباتی که موجب دوري از سیره و سنت ائمۀ
صفحه 7 از 65
هدي علیهمالسلام شده است کدامیک از سازمانهاي رسمی و غیر رسمی ما براي شروع و اجراي این سیره بخشنامهاي صادر نمود؟
کدامین حقوق ضایع شدة فردي و جمعی مردم این سرزمین را شناسایی و در قالب لایحه و قانون و بخشنامه تدوین کردیم کدامین
مجري و مدیر و مسؤول را که در پی خیرهسري و تمامیت خواهی و نابجا بر مسند امر و امضا تکیه زده به نام امام عدل عزل کرده و
خانهنشین ساختیم کدامین دستورالعمل براي شناسایی مردان و زنانی که در عین داشتن توانایی خلاقیت و استحقاق گوشۀ عزلت
گزیده و یا بعمد خانهنشین شدهاند صادر شد؟ و کدامین فهرست براي گزینش صالحان در اختیار زمامداران قرار گرفت کدامین
طرح و پروژه را براي تحکیم خانۀ عدل طراحی و کدامین را به جرم عدول از عدالت تعطیل کردیم کدامین بخشنامه براي استیفاء
حقوق مادي و معنوي مردم از میان اموال غاصبان اموال عمومی صادر شد؟ چه تعداد محکمه براي بازخواست از حیف و میل
کنندگان حقوق عمومی مسلمین تشکیل شد؟ در نظام آموزشی رسمی و جاري که عهدهدار تربیت میلیونها کودك و نوجوان است
چگونه نگریستیم آیا تمهیدي براي بسط فرهنگ و ادب ولایی در لابلاي متون رسمی و آموزشی فراهم آمد؟ آیا سرفصلهاي
نابجایی که فرهنگ اهل ظلم و شرك غربی را که موجب بسط از خود بیگانگی دوئیت تعاریف بیمبنا و انحرافی نگرشهاي ملحدانه
به عالم و آدم و امثال اینها میشوند شناسایی و حذف شدند؟ آیا تمهیداتی براي تمرین عدالتخواهی و عدالت گستري در میان
نوجوانان و جوانان مهیا شد؟ مگر جز این بود که همۀ کارگزاران و نمایندگان امام ملزم به رعایت حق و عدالت بودند تا آنجا که
آنان را به عتاب از نشستن بر خوان اغنیا بر حذر میداشت با چشمان باز همۀ اعمال و حرکات و دستوراتشان را زیر نظر میگرفت تا
مباد که حقوق مظلومی بیوهزنی و درماندهاي ضایع شود حتی اگر پیرزنی یهودي و غیر مسلمان باشد؟ جاي آن نیست که پرسیده
شود چگونه سیرة امام علی علیهالسلام در صحن مجلس نمایندگانف مردمف تشنۀ دلجویی و عدالت این دیار جاري شد؟ کدامین
طرح و لایحه براي کاستن از امکانات ویژة نمایندگان تصویب گردید و کدامین قانون براي حراست از بیوهزنان و ماندگان در بند
فقر و سختی به تصویب رسید؟ علی علیهالسلام کشته عدالت بود. همه چیز را در سر جاي خویش مینهاد و از ظلم تبري میجست
آیا شهرسازان و گردانندگان امور شهري و مدنی مصادیق ظلم را در لابلاي نظام شهرسازي معماري و سایر موارد مرتبط با این امر
شناسایی کردند؟ و یا آنکه به جاي این وظیفۀ مهم چونان سایر سازمانها از طریق روابط عمومیها سردر ادارات را مزین ساختند و
شیرینی و نقل توزیع کردند؟ علی علیهالسلام در میان خاطر و صفحۀ قلب مردم این دیار معنی ویژهاي دارد. معنی خاصی که با هیچ
تجمل خواهی و فزونطلبی سازگار نیست اي کاش بسیاري از مسؤولان و مدیران رسمی و غیر رسمی در این سال عهد میبستند که
چونان علی سهمی بیش از آنچه که عموم مردم دریافت میکنند دریافت نکنند و به دیگري نیز نپردازند. اي کاش عهد میبستند
چونان همۀ مردم با لباس ساده اتومبیلی ساده و سفرهاي ساده زیست کنند. اي کاش چونان مردي که به فرمان امام مهدي علیهالسلام
محل نشستن خود را دهلیز خانه قرار داد تا همگان بدو دسترسی داشته باشند در را میگشودند تا فریاد و نداي مظلومان را بشنوند.
عدالت خلاصه میشد. سردبیر » سال امام علی وقتی آغاز میشود که دریافت شود علی در کلمۀ
عید ولایت در قرآن
و ما « : آیۀالله جوادي آملی برترین نعمت معنوي در سراسر جهان هستی همه نعمتهاي مادي و معنوي از سوي خداي سبحان است
2. خداي » و إن تعدّوا نعمۀ اللّه لا تحصوها « : نعمتهایی که 1 انسانهاي عادي هرگز توان شمارش آن را ندارند ؛» بکم من نعمۀ فمن اللّه
سبحان در قرآن کریم گاهی از نعمتهاي مادي و روزیهاي ظاهري، مانند آسمان، زمین، آفتاب و ماه یاد میکند و گاهی از نعمتهاي
معنوي و باطنی؛ چنانکه به عیساي مسیح میفرماید: إذ قال الله یا عیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک و علی والدتک إذ أیّدتک بروح
القدس تکلّم الناس فی المهد و کهلاً و إذ علّمتک الکتاب و الحکمۀ و التوریۀ و الإنجیل و إذ تخلق من الطّین کهیئۀ الطّیر بإذنی
فتنفخ فیها فتکون طیراً بإذنی و تبرئ الأکمه و الابرص بإذنی و إذ تخرج الموتی باذنی. 3 به یاد نعمتهایی باش که به تو و مادرت
صفحه 8 از 65
مریم دادم، آنگاه که تو را به روح القدس تأیید کردم که در گهواره و نیز در میانسالی با مردم سخن گفتی و آنگاه که تو را کتاب
و حکمت و تورات و انجیل آموختم و آنگاه که به اذن من از گلف به شکل پرنده میساختی، پس در آن میدمیدي و به اذن من
پرندهاي میشد و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا میدادي و آنگاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون میآوردي.
درباره بنی اسرائیل نیز نعمتهایی محدود را یادآوري کرده، میفرماید: یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی أنعمت علیکم. 4 اي
بنیاسرائیل، به یاد نعمتهایی باشید که به شما ارزانی داشتم. نعمتهاي معنوي مراتب و درجاتی دارد و در میان آنها برترین نعمت،
نعمت سنگین و توان فرسایی که حمل و هضم آن دشوار ) » منت « رسالت و امامت است. از این رو در قرآن کریم از هر دو نعمت به
باشد، نه منت زبانی) تعبیر میکند، درباره رسالت و بعثت پیامبران میفرماید: لقد منّ اللّه علی المؤمنین إذ بعث فیهم رسولًا من
أنفسهم. 5 و درباره امامت نیز میفرماید: و نرید أن نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم ائمّۀ و نجعلهم الوارثین 6. زیرا
پیامبر و امام تأمین کنندگان سعادت ابدي انسان هستند. فرشتگان با همه قداست و شرافتی که دارند، تنها میتوانند واسطه فیض
باشند، ولی نمیتوانند هدایت و رهبري مستقیم جامعه بشري را بر عهده بگیرند. موجود کامل و جامعی که میتواند فیض الهی را
معصومانه از خدا دریافت کند و معصومانه به جوامع بشري ابلاغ کند و خود نیز معصومانه به آن عمل کند، انسان کامل، مانند پیامبر
است تکیه کرد و آن را مورد امتنان » ولایت « و امام است. از این رو خداي سبحان در قرآن کریم بر نبوت و امامت که جامع آن دو
قرار داد، در حالی که درباره آفرینش آسمانها و زمین و بهشت و قیامت به منت یاد نکرد؛ زیرا آسمانهإ؛ و زمین گر چه بزرگ
است، لیکن در برابر نعمت سنگین و توانفرساي 7 رسالت و امامت کوچک است. درباره رسالت و امامت نیز در قرآن کریم تنها
آمده است: الیوم أکملت لکم دینکم و » اتمام نعمت « درباره جریان غدیر خم و ولایت امیر مؤمنان، علیهالسلام، تعبیر منحصر به فرد
نیست، بلکه خداوند میفرماید: أتممت علیکم نعمتی. نعمتم را بر شما تمام کردم. » انعمت علیکم « أتممت علیکم نعمتی 8. سخن از
یعنی همانطور که نبوت و رسالت پیامبر اکرم، صلّیاللَّهعلیهوآله، کاملترین نبوت و رسالت است و پس از آن نبوتی نیست، ولایت و
امامت علی و اولاد علی، علیهمالسلام، نیز کاملترین ولایت و امامت است و پس از آن امامتی نیست. از منظر قرآن کریم در
غدیرخم که عید بزرگ ولایت است، نعمتهاي معنوي الهی به برترین حد و بالاترین نصاب خود رسید و چون نعمتی برتر از ولایت
علی و اولاد علی، علیهالسلام، نیست، عید غدیر برترین اعیاد امت اسلامی است و اعتقاد به ولایت تکوینی و تشریعی امامان معصوم،
علیهالسلام، و باور داشتن وساطت و شفاعت و وسیله بودن آنان از مهمترین برکاتی است که نصیب امت اسلامی شده است. امامت،
تداوم رسالت خداي سبحان امامت را ادامه رسالت وهمتاي آن میداند. از این رو در حادثه جهانی غدیر خم به پیامبر اکرم،
صلّیاللَّهعلیهوآله، فرمود: اگر نصب علی بن ابی طالب علی، علیهالسلام، رابه دست خود انجام ندهی و ولایت را تببین نکنی اصلا به
رسالت الهی عمل نکردهاي؛ یعنی رسالت منهاي امامت معادل رسالت منهاي رسالت است؛ زیرا آنچه اساس رسالت را حفظ میکند
همان امامت است. بهترین معرّف براي عظمت روز غدیر و حادثه جهانی این روز، قرآن و عترت است. چه حادثهاي در روز
هجدهم ماه ذي حجه در سرزمین غدیر رخ داد که این روز را براي ابد عید کرد؟ خداي سبحان در سوره مائده به رسول اکرم،
صلّیاللَّهعلیهوآله، میفرماید: یا أیّها الرسول بلّغ ما أفنزل الیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللّه یعصمک من النّاس.
آغاز » یا أیّها النبی « گرچه پیامبر داراي مقام نبوت نیز هست، لیکن در این پیام آسمانی رسالت او مطرح است. از این رو با خطاب
که نشانه اهمیت مطلب است از سوي دیگر ونیز انتخاب عنوان » أفنزل « از یک سو، مجهول آوردن فعل » رسالت « نشد. گزینش عنوان
که نشانه آن است که تو عبد آن ربّی و او مولاي تو است و تو باید از او اطاعت کنی، از سوي سوم، نشانه اهمیت آن مطلب » ربّک «
است. دو عنوان رسالت و ربوبیت که در این آیه آمده نشانه آن است که از منظر قرآن کریم در غدیرخم که عید بزرگ ولایت
است، نعمتهاي معنوي الهی به برترین حد و بالاترین نصاب خود رسید و چون نعمتی برتر از ولایت علی و اولاد علی، علیهالسلام،
نیست، عید غدیر برترین اعیاد امت اسلامی است. رسالت پیامبر و ربوبیت خدا هر دو در آفرینش رویداد جهانی غدیر خم نقش
صفحه 9 از 65
دارد، یعنی خدایی که پروردگار بشر است، باید آنها را بپروراند و پرورش بشر بدون شریعت و مجري شریعت میسور نیست و تو
رساننده این پیامی از این جهت که رسولی و با مردم رابطه داري در اینجا موظفی، نه از آن جهت که نبی هستی. 9 از این رو در آیه
رسالت رسول اقتضا دارد که وي پیام خدا را بدرستی دریافت و ابلاغ .» ربوبیت خدا « مطرح شد و هم » رسالت رسول « کریمه هم
کند واگر این پیام را به جوامع انسانی ابلاغ نکرد گویا هیچ کاري نکرده است. از این رو به پیامبر، صلّیاللَّهعلیهوآله، فرمود: اگر
آنچه را از سوي پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ کنی رسالت خدا را ابلاغ نکردهاي: و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته. اگر
بدین معنا بود که اگر آنچه را نازل کردهام تبلیغ نکردي، همان را تبلیغ نکردي و این ،» إن لم تفعل فما بلّغته « : در این آیه میفرمود
همان اتحاد مقدم و تالی و موضوع و محمول است که در قضایا غیر علمی و بی فایده است. هر دستوري که خدا به پیامبر میدهد
یعنی اگر آن پیام الهی را ،» إن لم تفعل فما بلّغت رسالتک «: اگر پیامبر به آن عمل نکند، آن دستور را عمل نکرده است. ثانیاً نفرمود
نرساندي رسالت خود را در خصوص آن امر ایفا نکردهاي؛ زیرا این جمله نیز گرچه قبح اتحاد مقدم و تالی را ندارد، لیکن قضیه
شرطیه سودمندي نیست. این جمله نورانی بدین معناست که، تو رسول خدایی و رسالتت به پایان خود نزدیک میشود؛ اکنون اگر
امامت و خلافت امیر مؤمنان، علی، علیهالسلام، را ابلاغ نکنی اصلًا آن رسالت الهی را ابلاغ نکردهاي و دیگر در صف مرسلان
نخواهی بود: و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته. رسالت ربّ در این جمله چون مطلق است و هیچ قیدي ندارد، بدین معناست که در
صورت عدم تبیین امامت و نصب امام دیگر سمت رسالت نخواهی داشت و اصلًا به وظیفه و رسالت الهی خود عمل نکردهاي؛ زیرا
امام و امامت تضمین کننده اصل دین است. حاصل این که، مراد این نیست که اگر رسالت نصب جانشین را نادیده گرفتی،
خصوص این رسالت را نرساندهاي، بلکه مراد این است که اگر رسالت ولایت و خلافت علی، علیهالسلام، را ابلاغ نکردي، رسالتت
را هرگز ایفا نکردهاي . وعده صیانت الهی در ذیل همین آیه فرمود: و اللّه یعصمک من الناس. خدا تو را از آسیب مردم حفظ
میکند. این که خداي سبحان فرمود خدا تو را از آسیب مردم مصون نگاه میدارد، مراد چه آسیبی است؟ اولاً، روزي که نبی
گرامی تنها بود و دشمنان مسلح بودند نترسید و خداي سبحان به وي فرمود: فقاتل فی سبیل اللّه لا تکلّف الّا نفسک و حرّض
المؤمنین عسی اللّه أن یکفّ بأس الّذین کفروا و اللّه أشدّ بأساً و أشدّ تنکیلًا. 10 تو موظفی براي حفظ دین دفاع کنی و [اگر احدي
تو را در دفاع و جهاد یاري نکند] تنها تو مکلفی [در صحنه حضور پیدا کنی و مجاهد نستوه باشی]. مؤمنان را نیز به جهاد ترغیب
کن، باشد که خداوند آسیب کسانی را که کفر ورزیدهاند از آنان باز دارد و خداست که قدرتش بیشتر و کیفرش سختتر است.
رسول گرامی در ردیف معدود مبلغان الهی است که از بشر هراسناك نبود تا بر اثر هراس از مردم در تبلیغ حادثه تاریخی غدیر
تسامح کند؛ زیرا به شهادت قرآن کریم آن روزي که همه مسلح بودند و رسول گرامی بیسلاح بود از هیچ کس هراسی نداشت.
فرار از میدان جنگ که از گناهان کبیره است، از نظر فقهی براي افراد عادي حدي دارد که حد آن در آغاز، مقاومت یک نفر در
برابر ده نفر و پس از تخفیف، مقاومت یک رزمنده در برابر دو نفر بود، ولی فرار از میدان 11 جنگ براي رسول اکرم،
صلّیاللَّهعلیهوآله، حرام بود و هیچ حد و مرزي نداشت؛ یعنی هرگز پیغمبر مأذون نبود میدان کارزار را ترك و فرار کند، گرچه
همه مردم روي زمین دشمن او باشند و علیه او در مصاف شرکت کنند. هم حکم فقهی رسول اکرم، صلّیاللَّهعلیهوآله، این بود که
در صحنه جنگ حق فرار نداشت و هم سنت و سیرت قطعی آن حضرت این بود که از احدي هراسناك نبود تا فرار کند و صحنه را
ترك کند. پس آن روزي که همه مسلح بودند و انبوه دشمن وي را احاطه کرده بود و او تنها و بی سلاح بود و تنها امیر مؤمنان،
علیهالسلام، یار و یاور وي بود، از احدي نمیترسید. ثانیاً، در حجاز آن روز بویژه در اواخر دوران رسالت، یعنی در حجۀالوداع همه
تسلیم شده بودند و حجاز آرام شده بود. نامه رسمی رسول گرامی به امپراتوري ایران وروم نیز رسیده بود. قهراً پیامبري که اصلًا از
کسی نمیهراسید و آن روزي که تنها بود نیاز به حافظ نداشت و تنها به قدرت غیبی خداي حفیظ تکیه میکرد، امروز که بعد از
فتح مکه فرمانده کل قواي حجاز است و نامه رسمی براي امپراتوري ایران و روم مینگارد از چه میترسید؟ با تشریح فضاي حجاز
صفحه 10 از 65
از یک سو و تحلیل فضاي جهان معاصر بعد از فتح مکه از سویی دیگر، روشن شده است که پیغمبر از احدي در جنگ نظامی
هراسی نداشت. این که در بخش پایانی آیه فرمود خدا تو را از مردم حفظ میکند، معلوم میشود نگرانی پیامبر از خطر نظامی نبود؛
به همان دو شاهدي که یاد شد. عمده خطر سیاسی و جوسازي مردم حجاز بود که مبادا بر اثر ضعف فرهنگی دچار شبهه شوند و
بگویند: رسول گرامی داعیه رسالت در سرپروراند تا مردم را محکوم خاندان خود کرده، پسر عمو و داماد خود را جانشین خویش
کند و امارت بر مردم را میراث و موروث خاندان خود گرداند. این ترس همواره هست و ترس نظامی نیست تا کسی بگوید من
خوف ندارم و خون شهید مؤثّر است. اگر مردم جاهل و عوام بودند و قدرت تحلیل نداشتند، رهبر الهی نیز کاري از پیش نمیبرد.
نگرانی موسی از جهل مردم بدترین مشکل براي رهبران الهی ضعف فرهنگی مردم است؛ موساي کلیم که از پیامبران بزرگ
اولوالعزم بود، کسی است که بین دریا و شمشیر نمیترسید؛ وقتی ذات اقدس خداوند به او دستور داد به سوي دریا حرکت کن ،بنی
اسرائیل معترضانه به او گفتند: اي موسی! دریا در پیش روي و شمشیر فراعنه در پشت سر ماست و ما را بین دو مرگ میخکوب
کردهاي. موسی، علیهالسلام، گفت: کلّا إنّ معی ربّی سیهدین. 12 چنین نیست؛ زیرا پروردگارم با من است و بزودي مرا راهنمایی
آنان را خاموش کرد و فرمود امواج دریا و شمشیر فراعنه در اختیار خداست. اگر خدا بگوید » کلّا « خواهد کرد. با حرف ردع
بازگرد، باز میگردم و پیروز میشوم و اگر بگوید به دریا برو به دریا میروم. گاهی فرمانده در میدان نبرد به سربازان خود دستور
یعنی ما در امانیم. وقتی » کلّا « : پایداري میدهد و شهادت در راه خدا را فضیلت معرفی میکند، ولی گاهی تشر میزند و میگوید
پیروان موساي کلیم گفتند بین دو مرگ گرفتار شدیم، کلیم خدا نفرمود صبر کنید. خدا صابران را دوست دارد و اگر شهید شدیم
اجرمان با خداست. میگوید ما بین دو مرگ نجات پیدا کرده و پیروزیم. خدا فرمود: أضرب بعصاك البحر. 13 با عصاي خود به
دریا بزن. موسی، علیهالسلام، عصاي خود را به دریا زد و دریا بستر خاکی شد و آنها گذشتند، ولی چون فرعون و فرعونیان آمدند
در کام امواج خروشان غرق شدند: فغشیهم من الْیمّ ما غشیهم. 14 موساي کلیم که بین دو مرگ به یاد خدا بود و امنیت خود را از
خدا دریافت کرده بود، احساس ترس نکرد، اما وقتی ساحران فرعون چوبها و طنابها را در میدان مبارزه انداختند: سحروا أعین النّاس
و استرهبوهم. 15 مردم که تماشاچی میدان مسابقه بودند دیدند مارهاي فراوانی در این میدان در جنب و جوش است، موسایی که
عصا را اژدها میکند و خود اژدها افکن است، دراین صحنه ترسید: فأوجس فی نفسه خیفۀً موسی. 16 امیرالمومنین، علیهالسلام، در
تحلیل ترس حضرت موسی میفرماید: موساي کلیم بر خود نترسید، ترس وي از این بود که جاهلان پیروز شوند و مردم را به
گمراهی بکشانند. ترس موساي کلیم از این بود که ساحران با عصاها و طنابها میدان مسابقه را میدان مار کردند. او اگر عصا را
بیندازد و آن هم یک مار بشود و مردم نتوانند بین سحر ساحران و اعجاز او فرق بگذارند. چه کند؟ لم یوجفس موسی، علیهالسلام،
خیفۀ علی نفسه، بل أشفق من غلبۀ الجهّال و دول الضلال. 17 آن که نتواند بین سحر و معجزه فرق بگذارد با او چه میتوان کرد؟
زیرا بر اثر ضعف فکري مردم ؛» سحر با معجزه پهلو نزند، دل خوش دار « : آن صحنه جاي این نبود که کسی از سر نصیحت بگوید
سحر با معجزه پهلو میزد و موساي کلیم از ضعف فکري مردم میترسید. هراس رسول گرامی نیز از این بود که مردم نتوانند
تشخیص بدهند که ولایت علی بن ابی طالب، علیهالسلام، در رخداد غدیر، حکم خدا و نصب الهی است. شخصیت علی،
یعنی کاري ،» و الله یعصمک من الناس « : علیهالسلام، همانند ندارد و هرگز سخن از امارات و سلطنت نیست. خداي سبحان که فرمود
میکنم که طرز فکر مردم دگرگون شود و مردم کار تو را توطئه نپندارند و تو را متهم نکنند، چنانکه موساي کلیم بشارت داد: لا
تخف انّک أنت الأعلی و ألق ما فی یمینک تلقف ما صنعوا إنّما صنعوا کید ساحر و لا یفلح السّاحر حیث أتی. 18 مترس که تو خود
برتر و پیروزي و آنچه در دست داري بینداز تا هر چه را ساختهاند ببلعد. در حقیقت آنچه سرهم بندي کردهاند، افسون افسونگران
است و افسونگر هر جا برود رستگار نمیشود. مردم خواهند دید که در صحنه مسابقه اژدهایی حرکت میکند و دیگر چیزي جز
چوبهاي خشک و طنابهاي بی روح و سرد نیست؛ مردم دیگر طناب و چوب میبینند، نه مار. خاصیت کار تو این است که کید و
صفحه 11 از 65
صنع ساحران را میبلعد، نه چوب و عصا و طناب را. خداي سبحان با چنین اهمیتی حادثه غدیر را براي رسول گرامی تحلیل و تبیین
کرد. روز نومیدي کافران پیامبر، صلّیاللَّهعلیهوآله، روز غدیر از مردم پرسید: آیا به رسالت الهی خود عمل کردم و آیا نسبت به شما
اولی، و والی هستم؟ حاضران گفتند: آري .آنگاه فرمود: من کنت مولاه فعلیّف مولاه. هر کس که من والی و سرپرست اویم علی
[علیهالسلام] والی اوست. در این زمینه آیه سوم سوره مبارکه مائده نازل شد و اعلام داشت که: الیوم یئس الّذین کفروا من دینکم
فلا تخشوهم و اخشون الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دیناً. 19 امروز کافران از [کارشکنی
در] دین شما نومید شدند؛ پس از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم
درباره معاد » یومئذ « و » یوم « آمده است. در قران کریم اغلب، کلمه » ألیوم « و اسلام را براي شما برگزیدم. در این آیه دو بار واژه
آغاز » ألیوم « یا » الّا « درباره ظهور ولایت و امامت به کار رفته است. قرآن تبیین مطالب مهم رابا » یوم « است و در این آیه واژه
یعنی امروز خبر مهمی » الیوم « اما در این گونه موارد » الیوم « میکند. در بسیاري از آیات که درباره احکام نازل شده خدا نفرمود
رسیده و آن ولایت است که دوستان بر اثر تولی اولیاي حق به کمال و تمام رسیده و شادمانند و دشمنان که طمعشان قطع شده
ناامیدند. دشمنان پیامبر اکرم،صلّیاللَّهعلیهوآله، میگفتند: ... نتربّص به ریب المنون. 20 ما مرگ پیامبر را انتظار میکشیم و با مرگ
او، بساطش برچیده میشود؛ چون با کتاب و قانون میشود مبارزه کرد، ولی با رهبر محیی و مجري قانون نمیشود مبارزه کرد. در
غدیر غم حادثهاي اتفاق افتاد که کافران ناامید شدند؛ چنانکه بر اساس سوره مبارکه کوثر، خدا به پیغمبر چیزي داد که دشمن ناامید
شد. پیام سوره کوثر این است که خدا به پیغمبر کوثري داده که مایه بقاء و دوام نبوتش خواهد بود. از این رو به آن حضرت
میفرماید: إنّ شانئک هو الأبتر 21 . [تو ابتر، یعنی بی نتیجه و عقیم نیستی]، بلکه دشمن تو عقیم و کارش نافرجام است. کسی که
کارش بی هدف است و به مقصد نمیرسد؛ ابتر است. بارزترین مصداق کوثر وجود مبارك فاطمه، علیهاالسلام، است. پس روزي
که فاطمه چشم به جهان میگشاید و روزي که علی، علیهالسلام، در غدیر خم به خلافت منصوب میشود، دوام و بقاي دین تضمین
و روز ظهور فیض الهی است؛ یعنی روزي که » یوم الله « در این آیه که همان » ألیوم « . میگردد و دشمن در آن روز ابتر و ناامید است
فیض ویژه الهی تجلی کرده است: ألیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دیناً. روزي که دینف
ناقص، کامل و نعمتف ناتمام، تمام و اسلامف خداپسند به مردم معرفی شده است. در صدر سومین آیه سوره مائده چند حکم فقهی
مانند حرمت مردار، خون و گوشت خوك بیان شده است: حرمت علیکم المیتۀ و الدّم و لحم الخنزیر. این احکام فقهی در سورههاي
نحل انعام و بقره نیز بود. در سوره نحل که در مکه نازل شده، میفرماید: إنّما حرّم علیکم المیتۀ و الدّم و لحم الخنزیر و ما أفهل لغیر
اللّه به... 22 خدا مردان و خون و گوشت خوك و آنچه را که نام غیر خدا بر آن برده شده حرام گردانیده است. در سوره انعام نیز
که از سورههاي مکی است میفرماید: قل لا أجد فیما أوحی إلیّ محرّماً علی طاعم یطعمه إلّا أن یکون میتۀ أو دماً مسفوحاً أو لحم
خنزیر فإنّه رجس أو فسقاً أهلّ لغیر اللّه به... 23 بگو در آنچه بر من وحی شده؛ بر خورندهاي که آن را میخورد هیچ حرامی
نمییابم، مگر آن که مردار یا خون ریخته یا گوشت خود باشد که اینها هم پلید است، یا قربانی که از روي نافرمانی به هنگام ذبح
نام غیر خدا بر آن برده شده باشد. در سوره بقره نیز که در سال اول هجرت رسول اکرم، صلّیاللَّهعلیهوآله، به مدینه بر آن حضرت
نازل شد، آمده است: إنّما حرّم علیکم المیتۀ و الدّم و لحم الخنزیر و ما أفهل لغیر اللّه به... 24 خداوند تنها مردار و خون و گوشت
خوك و آنچه را که هنگام سر بریدن نام غیر خدا بر آن برده شده، بر شما حرام گردانیده است. آیا با چند حکم فقهی مانند حرمت
مردار و خون و گوشت خوك که در مکه و مدینه مکرر گفته شده دین کامل شد؟! یقینا چنین نیست. چند حکم فقهی که کافران
آنها را اسطوره میپنداشتند و میگفتند: و إذا تتلی علیهم ایاتنا قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا إن هذا إلّا أساطیر الأولین. 25
بخوبی شنیدیم، اگر میخواستیم قطعا ما نیز همانند این را میگفتیم این جزء افسانههاي پیشینیان نیست. چگونه عامل نومیدي کافران
میشود؟ نوشتن و نشر دادن رساله عملیه کامل دشمن را ناامید نمیکند تا چه رسد به چند حکم فقهی محدود. از سوي دیگر پیش
صفحه 12 از 65
فرمود: امروز کافران [که توطئه براندازي نظام دینی را داشتند] ناامید شدند. مراد قرآن از کفار، تنها » ألیوم أکملت « از این جمله
کافران حجاز نیست؛ زیرا آنان پس از فتح مکه سپر انداختند و فوج فوج به دین خدا درآمدند: إذا جاء نصراللّه و الفتح و رأیت
ألیوم یئس « : النّاس یدخلون فی دین اللّه أفواجاً. 26 آنان یا مسلمان شدند یا تسلیم و از براندازي نظام دین نومید شدند. این که فرمود
مراد، کافران روم و ایران و حجاز است. آیا چند حکم فقهی که چندین بار قبلا هم نازل شده مایه ناامیدي کافران » الّذین کفروا
است؟ معلوم میشود خبر جدیدي در یوماللّه غدیر ظهور کرده و پایگاه مستحکمی براي امّت و آیین ایجاد شده است. در روز
غدیر، معلم و مفسر قرآن، مدافع دین ،معلم و مزکّی مردم و حافظ نظام اسلامی و بیت المال و مرزهاي کشور و بالاخره صاحب دین
و احکامی نوشته شده بر چهره پوست و کاغذ و چوب نیست تا بتوان آن را به » سوادٌ علی بیاض « منصوب شد. پس تنها سخن از
بازي گرفت. در روز غدیر والی، امام و خلیفه آمد و کافر بدخواهی که در کمین نشسته بود تا دین و نظام دینی را از ریشه براندازد،
دیگر از کافران نترسید؛ زیرا رهبر و » فلا تخشوهم « : ناامید شد؛ زیرا فهمید که دین، صاحب، متولی، مجري و مبین دارد. بعد فرمود
والی دارید و از دشمن ناامید هراسی نیست. بنابراین، امامت و ولایت و رهبري مایه امید مسلمانان و موجب ناامیدي کافران است.
در این جا سخن از مذهب و فرقه خاص نیست. بلکه سخن از اصل اسلام است، اگر امامت و ولایت حفظ شود دین زنده میماند.
5. سوره آل . 4. سوره بقره ( 2)، آیه 47 . 3. سوره مائده ( 5)، آیه 110 . 2. همان، آیه 18 . پینوشتها: 1. سوره نحل ( 16 )، آیه 53
یاد کرد، » مَنّ « 6. سوره قصص ( 28 )، آیه 5؛ چون نبوت به خاتمیت میانجامد، در آیه اول از آن با فعل ماضی . عمران ( 3)، آیه 164
که نشان استمرار است، یاد میکند. 7. تحمل و هضم » یفمنّ « ولی درباره امامت که تا قیامت ادامه دارد در آیه دوم با فعل مضارع
نبوت و امامت براي نوع انسانها میسر نیست. پیامبرشناسی و امامشناسی و دریافت درست پیام این برگزیدگان الهی و عمل کردن به
یعنی انسانی که گزارش را از ذات اقدس خداوند دریافت میکند و » نبیّ « .9 . آن بسیار دشوار است. 8. سوره مائده ( 5)، آیه 3
وچهره ارتباط وي با » نبوت « یعنی کسی که باید پیام الهی را به جوامع بشري برساند. چهره ارتباط انسان کامل با خدا » رسول «
.13 . 12 . سوره شعراء ( 26 )، آیه 62 .65- 11 . سوره انفال ( 8)، آیات 66 . است. 10 . سوره نساء ( 4)، آیه 84 » رسالت « جوامع بشري
. 17 . نهج البلاغه، خطبه 4 . 16 . سوره طه ( 20 )، آیه 67 . 15 . سوره اعراف ( 7)، آیه 116 . 14 . سوره طه ( 20 )، آیه 78 . همان، آیه 63
.22 . 21 . سوره کوثر ( 108 )، آیه 3 . 20 . سوره طور ( 52 )، آیه 30 . 19 . سوره مائده ( 5)، آیه 3 .68- 18 . سوره طه ( 20 )، آیات 69
26 . سوره . 25 . سوره انفال ( 8)، آیه 131 . 24 . سوره بقره ( 2)، آیه 173 . 23 .سوره انعام ( 6)، آیه 145 . سوره نحل ( 16 )، آیه 115
.1- نصر ( 110 )، آیات 2
آداب و سنن غدیر
نامیده شده، چرا که روز » عیدالاکبر « اشاره: روز عید سعید غدیر یکی از این ایام سرور آل محمد، علیهمالسلام، است که به عنوان
اکمال دین و اتمام نعمتهاي پروردگار، به خاطر واقعه غدیر و انتصاب شایسته و بحق حضرت علی، علیهالسلام، به امر الهی به
جانشینی رسول معظم، صلّیاللَّهعلیهوآله، است. پس شایسته است که به پاس قدردانی از این نعمت عظیم الهی و عرض ادب به
ساحت مقدس امیرالمؤمنین علی، علیهالسلام، عید سعید غدیر را در خانواده و اجتماع باشکوه فراوان برگزار نماییم و از برکات
معنوي این روز عزیز بهرهمند شویم. آنچه در این مختصر تقدیم میگردد آدابی است که بزرگان دین به منظور گرامی داشت این
روز عزیز تعلیم فرمودهاند: 1. روزه روزه عید غدیر از مستحباتی است که مکرر به آن سفارش شده است. امیرالمؤمنین، علیهالسلام،
در خطبهاي که در روز عید غدیر ایراد کردند فرمودند: و صوم هذا الیوم ممّا ندب اللّه إلیه. روزه عید غدیر از مستحباتی است که
خداوند بدان فراخوانده است. حضرت امام صادق، علیهالسلام، فرمودند: یجب علیکم صیامه شکراً للّه و حمداً للّه. بر شما لازم است
که که در روز عید غدیر براي سپاسگزاري از خداوند و ستودن او، روزه بگیرید. شخصی از امام صادق، علیهالسلام، پرسید: چه
صفحه 13 از 65
کاري شایسته روز غدیر است و چه عملی در آن، استحباب دارد؟ حضرت پاسخ دادند: روزه و... امام صادق، علیهالسلام، درباره
پاداش روزه عید غدیر فرمودهاند: روزه داشتن در روز عید غدیر پاداشی معادل روزه گرفتن در همه عمر دنیا را دارد. یا فرمودهاند:
صوم یوم غدیر خم کفّارة ستّین سنۀ. روزه داشتن روز عید غدیر خم، کفاره گناه شصت سال است. 2. افطاري دادن از اعمالی که به
انجام آن در روز عید غدیر سفارش شده است؛ افطاري دادن به روزه داران است. حضرت علی، علیهالسلام، فرمودند: کسی که در
شامگاه عید غدیر، به یک مؤمن افطاري بدهد، گویا یک میلیون نفر از پیامبران ،شهیدان و صدیقان را افطاري داده است. حال
چگونه است پاداش کسی که گروهی از مردان و زنان را افطاري دهد. و من ضامنم بر خدا که از کفر و فقر آسوده گردد و اگر در
همان روز یا همان شب تا عید غدیر سال دیگر بمیرد، بر خداوند است پاداش او. 3. اطعام از سنتهاي مؤکد دیگر در روز عید
غدیر پذیرایی از مؤمنان است. امام صادق، علیهالسلام، درباره یکی از وظایف عید غدیر فرمودند: و أطعم إخوانک. و برادرانت را
طعام ده. 4. آراستن از دیرباز عیدها و جشنها با نظافت، غبارزدایی، پیراستن و آراستن همراه بوده است و شیعیان باید این روشها را
براي عید غدیر نیز رعایت نمایند. چرا که حضرت امام رضا، علیهالسلام، میفرمایند: روز غدیر، روز آراستن و زینت است. پس هر
کس براي روز غدیر، زینت کند، خداوند هر خطاي کوچک و بزرگ او را میآمرزد و فرشتگانی را به سوي او میفرستد، آنان
نیکیهاي او را مینگارند و مراتبش را تا عید غدیر سال آینده بالا میبرند. اگر او جان دهد، شهید مرده است و اگر زیست کند،
خوشبخت زیسته است. پس چه زیبا خواهد بود که سردر منازل و اماکن عمومی تجارتی و اداري چراغانی شود تا شامل این پاداش
بزرگ گردد. 5. لباس نو پوشیدن ما ایرانیان در عید نوروز که عید تحویل سال است، نه تحول انسان، لباس نو میپوشیم؛ پس چرا
در عید بزرگ ولایت، تن پوش نو نپوشیم؟ بجا خواهد بود که در این روز بزرگ لباس نو بپوشیم و بپوشانیم. حضرت امام صادق،
علیهالسلام، میفرماید: و أن یلبس المؤمن أنظف ثیابه و أفخرها. یکی از وظایف روز غدیر این است که مؤمن تمیزترین و
گرانقدرترین جامههاي خویش را بپوشد. 6. استفاده از بوي خوش اسلام درباره به کارگیري بوي خوش و زدن عطر، بسیار سفارش
کرده است. بخصوص در ایام عید سعید غدیر سفارش ویژهاي نسبت به این سنت خوب شده است. امام صادق، علیهالسلام، در پی
وظایف مؤمن در روز غدیر فرمودند: و یتطیّب إمکانه و إنبساط یده. و مؤمن به اندازه توان و دست باز بودنش بوي خوش استعمال
کند. 7. دیدار با مؤمنان زیارت برادران مؤمن از سنتهاي مهم اسلامی است، لیکن در روز عید غدیر، دید و بازدید به عنوان یکی از
شعائر مذهبی و ولایی و بیشتر مورد سفارش قرار گرفته و پاداش افزونتري دارد. حضرت امام رضا، علیهالسلام، فرمودند: من زارَ فیه
مؤمناً أدخل اللّه قبره سبعین نوراً و وسع فی قبره و یزور قبره کلّ یوم سبعون الف ملک و یبشّرونه بالجنّۀ. هر کس که در روز غدیر به
دیدار مؤمنی رود خداوند هفتاد نور در قبرش داخل کند و قبرش را بگستراند، و هر روز هفتاد هزار فرشته به زیارت قبرش آید و به
او مژده بهشت دهد. 8. مصافحه (دست دادن) دست دادن باعث افزایش محبت دو برادر دینی و سبب ریزش گناه و آمرزش
میگردد؛ اما دست دادن در روز عید غدیر که عید ولایت است جلوه دیگري دارد، به همین جهت در این روز مصافحه (دست
دادن) مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است. حضرت امیرالمؤمنین علی، علیهالسلام، فرمود: و إذا تلاقیتم فتصافحوا بالتّسلیم. (در
روز غدیر) هنگامی که با هم ملاقات میکنید همراه با سلام کردن با یکدیگر دست بدهید. 9. تبریک گفتن معمولًا، وقتی نعمتی به
انسان میرسد یا پیروزي نصیبش میشود تبریک گفتن لازم است و تبریک گفتن در روز عید غدیر از شعائر شیعه است و میشود
گفت گرمترین و سنت عقد اخوت و برادري در اسلام به زمان پیامبر اکرم، صلّیاللَّهعلیهوآله، میرسد. در آن موقع پیامبر،
صلّیاللَّهعلیهوآله، بین مهاجرین و انصار پیمان برادري را منعقد نمودند. و بجا خواهد بود که این پیمان برادري در روز عید غدیر
برگزار بشود. واقعیترین تبریکها براي عید غدیر است. حضرت رضا، علیهالسلام، میفرماید: و هو یوم التّهنیۀ یهنّیء بعضکم بعضاً
فإذا لقی المؤمن أخاه یقول: الحمدللّه الّذي جعلنا من المتمسّ کین بولایۀ أمیرالمؤمنین و الائمۀ سلاماللهعلیهم. روز عید غدیر خم روز
ستایش مخصوص « : تهنیتگویی است. بعضی از شما به بعض دیگر تهنیت بگوید و هرگاه مؤمنی با برادرش برخورد کرد بگوید
صفحه 14 از 65
دلجویی و مهرورزي . .» خداوندي است که ما را از پیوستگان به ولایت امیرالمؤمنین، علیهالسلام، و امامان، علیهمالسلام، قرار داد
خواندند؛ یعنی روز مهر ورزیدن. در چنین روزي باید معتقدان به ولایت، » یوم التودّد « متقابل حضرت رضا، علیهالسلام، روز غدیر را
غم را از دل دوستان حضرت به هر نحوي که مقدور باشد برطرف نمایند. 11 .- ایجاد زمینههاي شادمانی عید غدیر یادآور
بزرگترین و گرانقدرترین خاطره اسلام است خاطره استمرار رسالت پیامبر، صلّیاللَّهعلیهوآله، با امامت علی، علیهالسلام. در چنین
روزي نه تنها خود باید دلشاد باشیم بلکه باید زمینه شادمانی دیگر برادران ایمانی راهم فراهم سازیم. حضرت رضا، علیهالسلام،
میفرماید: سرّ فیه کلّ مؤمن و مؤمنۀ. (در روز غدیر) هر مرد و زن مؤمنی را شادمان سازید. 12 . پیوند با بستگان و خویشان در این
روز زمینه صله رحم - که از سفارشات مؤکد اسلام است - کاملًا فراهم است. حضرت صادق، علیهالسلام، صله رحم را یکی از
وظایف روز غدیر بر شمردند: شایسته است در روز غدیر با نیکی کردن، روزه گرفتن نماز خواندن و صله رحم بسوي خداوند متعال
تقرب جویید. 13 . گشادهدستی نسبت به خانواده یکی از دستورات اسلام ایجاد زمینههاي لازم در جهت راحتی و آسایش خانواده
است و به مناسبت عید غدیر تاکید بیشتري شده است. حضرت امام صادق، علیهالسلام، میفرماید: و یوسّع الرّجل فیه علی عیاله. (در
روز غدیر) مرد باید براي خانواده خود گشایش بیشتري فراهم کند. 14 . کارگشایی برآورده ساختن نیازهاي مردم و رفع گرفتاري
آنان از سنتهاي پسندیده در اسلام است و به انجام اینگونه کارها تاکید فراوان شده است. علی، علیهالسلام، میفرماید: و البرّ فیه یثمر
المال و یزید فی العمر. نیکی کردن (در روز غدیر) مال را ثمربخش میسازد و بر عمر میافزاید. 15 . هدیه دادن هدیه دادن و
گرفتن با توجه به ضوابط شرعی کار پسندیدهاي است و اثرات روانی خاصی، مخصوصاً در کودکان و نوجوانان دارد و بهترین
موقعیت هدیه دادن عید غدیر است. و حضرت رضا، علیهالسلام، عید غدیر را روز هدیه و بخشش مینامد: یوم الحباء و العطیّۀ. (عید
غدیر) روز بخشش و هدیه دادن است. 16 . ابراز برائت اعلام بیزاري از دشمنان خداوند روزه داشتن در روز عید غدیر پاداشی
معادل روزه گرفتن در همه عمر دنیا را دارد. از پایههاي اساسی اسلام است و روز غدیر روز بیزاري از کسانی است که با نپذیرفتن
امامت حضرت علی، علیهالسلام، آشکارا با خدا و با پیامبر خدا مخالفت نمودند و بزرگترین جنایت و خیانت را به تاریخ بشریت
کردند و در حقیقت این عدم پذیرش سرآغاز تمام بدبختیها و بیچارگیها بود. بنابراین روز غدیر، روز برائت از اینهمه ستمکاري
و ستمکاران است. در یکی از دعاهاي روز غدیر آمده است: و نبرأ ممّن یبرأ منه و نبغض من أبغضه. ما بیزاري میجوییم از آن
کس که از علی [علیهالسلام] بیزاري جوید و دشمن داریم آن کس که علی [علیهالسلام] را دشمن دارد. 17 . ذکر صلوات حضرت
رضا، علیهالسلام، در وصف عید غدیر فرمود: یوم إکثار ال ّ ص لوة علی محمّد و ال محمّد. روز غدیر روز صلوات فرستادن فراوان بر
محمد و آل محمد است. 18 . غسل امام صادق، علیهالسلام، فرمودند: هنگامی که روز غدیر فرا برسد باید در فراز آن (هنگام ظهر)
غسل کرد. 19 . نماز و نیایش روز عید غدیر بهترین فرصت و موقعیت براي نیایش است؛ چرا که روز غدیر روز سپاس و ستایش به
پیشگاه حضرت احدیت است. حضرت رضا، علیهالسلام، میفرماید: هو الیوم الّذي یزید اللّه فی حال من عبد فیه. روز غدیر روزي
است که خداوند، بر توان کسی که او را نیایش کند، میافزاید. و فرمود: روز غدیر روزي است که دعا در آن مستجاب میگردد.
نماز عید غدیر دو رکعت است که باید در هر رکعت پس از حمد ده، مرتبه سوره توحید، ده بار آیۀالکرسی و ده مرتبه سوره قدر را
خواند. وقت نماز نیم ساعت پیش از ظهر است. پاداش این نماز برابر است با صدهزار حج و صدها هزار عمره. کسی که این نماز را
بخواند، هر چه از خداوند بخواهد برآورده شود. 20 . زیارت زیارت یکی از سنن سازنده اسلامی است چه از نزدیک چه از دور.
زیارت یک پیوند معنوي بسیار قوي بین شیعه و مقدسات اوست. از جمله آنها زیارت حضرت علی، علیهالسلام، از دور و نزدیک
است. امام رضا، علیهالسلام، به پسر ابینصر فرمودند: هر جا که باشی در روز عید غدیر در بارگاه امیرالمؤمنین، علیهالسلام، حاضر
باش. بی تردید، خداوند، گناهان شصت ساله هر مرد و زن مؤمن را میآمرزد و چند برابر آنچه در ماه رمضان، شب قدر و شب عید
فطر از آتش آزاد ساخته در آن روز آزاد میسازد. در این مورد به کتب ادعیه مراجعه شود. 21 . خواندن دعاي ندبه طبق مدارك
صفحه 15 از 65
معتبر خواندن دعاي ندبه در چهار عید مستحب است؛ جمعه، فطر، قربان و غدیر. توجه به فرازهاي این دعا بخصوص آن قسمت که
در رابطه با غدیر و خلافت حضرت، علیهالسلام، میباشد ضروري است. 22 . پیمان برادري (عقد اخوت) سنت عقد اخوت و برادري
در اسلام به زمان پیامبر اکرم، صلّیاللَّهعلیهوآله، میرسد. در آن موقع پیامبر، صلّیاللَّهعلیهوآله، بین مهاجرین و انصار پیمان برادري
» مفاتیحالجنان « را منعقد نمودند. و بجا خواهد بود که این پیمان برادري در روز عید غدیر برگزار بشود. براي نحوه بستن عقد به
ستاد بزرگداشت غدیر با همکاري مؤسسه تحقیقاتی احیاي غدیر، مشهد مقدس. .× . مراجعه کنید
درآمدي بر استراتژي انتظار
-5 عهد معهود اسماعیل شفیعی سروستانی آنچه در نمودار قبل - که به بیانی ضمن پرده برداري از فلسفه تاریخ ویژه شیعه، جایگاه
هر یک از فرهنگها و تمدنها را در ادوار مختلف نشان میداد - پنهان بود؛ عهد و پیمان قلبی ابناي آدم است که در هر عصري
باطن همه اعمال و اقوال فردي و جمعی است؛ » عهد « . موجب بروز و ظهور تحولاتی فرهنگی و مادي در عرصه زمین گشته است
حتی اگر بر پهنه هیچ کاغذ و یا عهدنامه اي نیامده باشد. بیعهد هیچ حادثه اي اتفاق نمیافتد. هیچ حرکت بزرگی به وجود
یعنی اختیار، این امکان را براي او فراهم آورده است. ؛» عهد بگسلد « به همان سان که میتواند » عهد ببندد « نمیآید. آدمی میتواند
ي خاصند که با مطالعه جدي (و نه سرسري که موجب بروز غفلت » عهد « هر یک از فرهنگها و تمدنهاي سترگ نیز صورت بیرونی
نقطه » عهد « . و یا شیفتگی شود) در آن فرهنگ و یا تمدن کشف میشوند و ماهیت و باطن آن فرهنگ یا تمدن را نشان میدهند
فصل یا فصل?الخطاب حیات فردي و جمعی مردم در پهنه خاك است و از همین جاست که میتوان به راز تعالی و اوج گرفتن یا
زمینگیر شدن بسیاري از اقوام پی برد. اگر به آنچه در جهان پیرامون ما میگذرد و حتی آنچه درباره عوالم ناپیدا و پنهان گفته شده
آغاز شده است. زندگی و حرکت آدمی بر پهنه خاك » عهد « بنگریم، بحقیقت درخواهیم یافت که از روز ازل و اول همه چیز با
بیعهد فاقد معنی است. اما اینکه با چه چیز و یا چه کسی عهد منعقد شده سخنی است دیگر. رفت و آمد نسلها و سرزندگی دوباره
زندگی دوباره را در رگ طبیعت جاري میسازد. ،» حیّ « طبیعت نیز خود انعکاس عهدي است که نو میشود. تجدید عهد با اسم
همان که فقدانش موجب پژمردگی و افسردگی و انجماد میشود. طبیعت در بهار عهد تازه میگرداند و نشاط مثل خونی گرم و
تازه در رگ زمین و گیاه و جانور میدود تا سرزندگی و شادابی موجب برخورداري همگان از خوان گسترده زمین شود؛ گویا
جملگی ریزه خوار این تجدید عهدند. در داستان آفرینش، مبتنی بر آنچه که با زبان شاعرانه و رمزگونه از میان متون دینی و روایی
به ما رسیده، لزوم بستن عهد و میثاق بوضوح ذکر شده است. چنانکه در قرآن آمده است: پروردگار تو از پشت آدم فرزندانشان را
بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت. و پرسید: آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: آري. 1 این عهد و میثاق در نزد اهل
مشهور است و خداوند واسپس خلقت آدم، علیه السلام، از همه فرزندان او که تا روز قیامت متولد میشوند » میثاق فطرة « معرفت به
(در عالم ذر) عهدي گرفته تا معترف شوند که خالقشان یکتا خداوندگار هستی است. وقتی زراره از امام محمد باقر، علیه السلام،
درباره این آیه سؤال میکند حضرت میفرمایند: از پشت آدم نژادش را تا روز قیامت درآورد و مانند مورچگان خارج شدند. سپس
[خداوند] خود را به آنها معرفی کرد و وانمود، و اگر چنین نمیکرد هیچ کس پروردگارش را نمیشناخت. در نمونه ازلی (قصه
آدم و حوا) آشکار شده که نتیجه طبیعی ترك میثاق رانده شدن و مستعد شدن براي در افتادن در دام ابلیس است و روي کردن به
خوي استکباري و خودکامگی و بحران. چنانکه با لطافتی تمام طریق رجعت نیز نمودار شده؛ یعنی کندن جامه هاي منیّت از تن،
تجدید عهد و ترك عهد ناروا دو رویه یک سکه اند. بدون ترك عهد .» تجدید عهد « روي آوردن به حریم امن، اقرار به خطا و
ناروا امکان تجدید عهد فراهم نمیآید؛ چنانکه بدون تجدید عهد، از عهد ناروا نمیتوان گذشت. دو امري که به هیچ روي با هم
جمع نمیشوند. دو امر مهمی که در همه ساحتهاي حیات آدمی نمودار میشوند. (در ساحت معرفتی و اعتقادي، در ساحت
صفحه 16 از 65
فرهنگی و اخلاقی و بالاخره در ساحت علمی) چه سیر در پهنه خاك و زیست در عرصه زمین آدمی را مواجه با سه وجه مهم از
آشکار بود تا همه ابناي خود را » حجتی « حیات میسازد. آدم، علیه السلام، خود نمونه ازلی شد. اگر چه بعد از هبوط خود نیز
متذکر پاسداري از عهد نماید و راه فلاح را بدانها نشان دهد. چنانکه بصراحت در قرآن کریم آمده است: ما اتیکم الرسول فخذوه
و ما نهیکم عنه فانتهوا. 2 آنچه را رسول حق دستور داده بگیرید و هر چه نهی کرده واگذارید. و در جاي دیگر فرمود: من یطع
الرّسول فقد اطاع الله و من تولّی فما أرسلناك علیهم حفیظاً. 3 هر که اطاعت کند رسول خدا را اطاعت کرده و هر که مخالفت کند
و میثاق الهی شد. چنانکه به » عهد « با حجت خداوند و انبیاي عظام او و نگهداري آن متضمن نگهداري » عهد « . کیفرش با خداست
سبب تجدید عهد انبیا طریق هدایت را پس از آدم، علیه السلام، مستمر ساخت. هر یک از انبیا عهده دار امر تجدید عهد بندگان
شدند تا امر هدایت از فرزندان آدمی دور نشود و ضلالت در میانشان جاري نگردد. هیهات که جمع اندکی پاسدار عهد شدند و
بقیه با غفلت از عهد باعث بروز و ظهور انواع و اقسام نحله ها و فرقه ها و فرهنگها گردیدند. جریانی که (مطابق آنچه پیش از این
ذکر آن رفت) موجب بروز فرهنگها و تمدنها به موازات جریان الهی شد و باب تفرق و تشتت و بالاخره بحران و ظلم و ناامنی را بر
فرزندان آدمی گشود. داستان بعثت انبیاي الهی، داستان تجدید عهد و استمرار آن در میان همه فرق و ملل است؛ چنانکه این تجدید
عهد را در میان همه اعمال و مناسک آنها نیز میتوان یافت. تا آنکه هدایت و نبوت به نبیاکرم، صلّیاللَّه علیه وآله، رسید و پس از
ایشان اوصیا و اولیاي معصوم متکفل امر ولایت مردم شدند. روایتی از امام باقر، علیه السلام، منقول است که میفرمایند: واجبات
امروز دین شما را « : خدا یکی پس از دیگري نازل میشد و امر ولایت آخرین آنها بود که خداوند عزّوجلّ این آیه را نازل فرمود
خدا بعد از این واجبی را بر شما نازل نکرد. واجبات را براي شما کامل کرده است. 5 » کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم 4
این امر (امر ولایت) در روز جمعه و در صحراي عرفه بر پیامبر نازل شد. شاید این خود نکته لطیفی باشد که آدم، علیه السلام، در
ساختند. چنانکه پیامبر، صلّیاللَّه علیه وآله، نیز » تجدید عهد « روز جمعه آفریده شد و پس از هبوط بر زمین و در عرفه او را متذکر
در همین روز و در همین صحرا متذکر امر ولایت شد. ابیالجارود گوید: شنیدم امام باقر، علیه السلام، میفرمود: خداي عزّوجلّ پنج
چیز بر بندگان واجب ساخت و آنها چهار چیزش را گرفتند و یکی را رها کردند. 6 سپس حضرت این پنج امر را ذکر کرده اند:
؛» انسان کامل « نماز، زکوة، روزه، حج و ولایت. ولایت، نقطه اتکا و اتصال مردم با منبع فیض و پاسداري از عهد بود. عهد با
ابوحمزه ثمالی گوید: شنیدم امام باقر، علیه السلام، میفرمود: چون محمد وظیفه نبوت خود را انجام داد و عمرش به پایان رسید،
خداي بدو وحی کرد: اي محمد نبوت را گذرانیدي و عمرت به آخر رسید. اکنون آن دانشی که نزد تو است و ایمان و اسم اکبر و
میراث علم و آثار علم نبوت خاندان را به علیبن ابیطالب بسپار؛ زیرا من هرگز علم و ایمان و اسم اکبر و میراث علم و آثار علم
نبیاکرم خود زمان تجدید عهد بود، » بعثت « نبوت را از نسل و ذریه تو قطع نکنم، چنانکه از ذریه هاي پیغمبران قطع نکردم. 7
چنانکه همه داستان بلند غدیر با عهدبستن آغاز شد. همه آنچه که واسپس غدیر گریبان مسلمین را گرفت؛ بدبختیها و تفرق و
جداییها، صحنه هاي پرشوري چون عاشوراي حسین بن علی و... نیز انعکاس عهد بود. جماعتی پاسدار عهد شدند و در میانه میدان
رقص?کنان تن به زیر شمشیر انداختند و رستند و جماعتی دیگر با رویگردانی از عهد سر بر آستانی سودند که در آنجا اذنی براي
عهدبستن وجود نداشت. آنان خود سبب دوري و باعث فرود بلا و ابتلا شدند همان ابتلایی که آدم و حوا دچارش گشتند و این
جماعت حج کردند، اما درنیافتند که حج تذکري است براي تجدید عهد بر گرد خانه کعبه تا خود را از بلاي دوري برهانند.
صورت حج در میان ما ماند. اما حقیقت حج که جز تجدید عهد نبود رخت بربست. چه، وقتی که آدمی بیاذن حجت خدا و در
همه » عهد « . غفلتی تمام با نفس خود و یا مردي چونان خود عهد وفاداري و بندگی میبندد؛ خود ضامن همه ابتلا و بلا میشود
استعداد ماندن را موجب میشود » تجدید عهد « . زندگی و سرزندگی مردان و زنانی است که رمز بودن و ماندن را دریافته اند
را متجلی ساخت؛ همچنانکه » عهد با ولیّ « چنانکه گسست آن استحقاق فلاکت و هلاکت را سبب میشود. غدیر در خود زیبایی
صفحه 17 از 65
را نمایاند. چنانکه نام و یاد همه مردان و زنانی که خالصانه » زشتی گسست عهد « تفرق و تشتت جامعه مسلمین واسپس رحلت نبی
بر عهد خویش پایدار ماندند، باقی ماند حتی وقتی که در زیر تازیانه ها و شمشیرها جان خود را از دست دادند. بحقیقت پیامبر
عهد « اکرم، صلّیاللَّه علیه وآله، در غدیر امکان ماندن مسلمین در طریق هدایت را واسپس خود فراهم ساخت تا با حراست از
دیوار حصینی در برابر ابتلائات زمان و مکر شیطان به گرد خویش آورند. در روایت ماندگار و معروف » خاندان ولایت
و » فطرة « که از حضرت امام رضا، علیه السلام، در وقت ورود به نیشابور آمده بخوبی ارتباط میان دو عهد بزرگ » سلسلۀالذهب «
را میتوان دید. کلمۀ لا إله إلّا اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی، بشرطها و شروطها و أنا من شروطها. عهد و » ولایت «
و أفوا « : راست میشود اما به شرط حراست از میثاق ولایت. در تفسیر آیات 34 و 35 سوره اسراء » لاإله إلّاالله « میثاق امامت با کلمه
از قول امام هفتم، علیه السلام، آمده است که: العهد ما أخذ النّبی، صلّیاللَّه علیه وآله، علی النّاس »... بالعهد إنّ العهد کان مسؤولًا
پیمانی است که » عهد « فی مودّتنا و طاعۀ أمیرالمؤمنین أن لا یخالفوه و لا یتقّدموه و لا یقطعوا رحمۀ و أعلمهم أنهم مسؤولون عنه. 8
پیامبر از مردم اخذ کرد در مودت ما اهل?بیت و اطاعت از امیرالمؤمنین و اینکه با او مخالفت نکنند و هم از او سبقت نگیرند. و
پیوند خویشی او را قطع نکنند و به آنها اعلام کرد که آنها از این عهد پرسیده میشوند. چنانکه در تفسیر آیه 87 سوره مریم (لا
یملکون الشّ فاعۀ إلّا من اتّخذ عند الرّحمن عهداً...) از قول امام صادق، علیه السلام، آمده است: إلّا من دان اللّه بولایۀ امیرالمؤمنین و
همانا پذیرش ولایت امیرالمؤمنین و ائمه معصومین » عهد نزد خداوند « الأئمۀ من بعده، علیهم?السلام، فهو العهد عند اللّه. 9 در اینجا
بعد از ایشان اعلام شده است. به همین مناسبت امام علی، علیه السلام، درباره روز غدیر میفرمود: إنّ هذا یوم عظیم الشأن... یوم
کمال الدین، یوم العهد المعهود 10 . آن عهد معهودي که بر آدم نهاده شده و بر آن مسؤول بود در روز غدیر که روز کمال دین بود
بود. در سرتاسر ماجراي خلقت آدم تا بعثت نبیاکرم، صلّیاللَّه علیه وآله، و موضوع غدیر و حتی پس از آن، دریافته » عهد ولایت «
و ادامه آن عهد ولایت چونان دژي است که آدمی را از در غلتیدن در دام مکر ابلیس که به قول قرآن » عهد فطرة « میشود که
همان دشمن بزرگ آدمی است در امان میدارد و عدول از آن شیطان را بر آدمی مسلط میکند. امام باقر، علیه السلام، سه تکلیف
بزرگ را متذکر میشوند: إنّما کفلّف النّاس ثلاثۀ معرفۀ الائمۀ و التسلیم لهم فیما و رد علیهم و الردّ علیهم فیما اختلفوا فیه. 11
معرفت امام، تسلیم در برابر او (آنچه که میخواهد) و واگذاري امور بدو (در اموري که اختلاف پیش میآید) سه امر مهمی است
که مردم بر حفظ آن مکلفند و ما در همه متون و منابع، همه مبانی نظري دینی و همه شواهد تاریخی تا به امروز مواجه با این مثلث
انعکاس طریقی است که بندگان اهل ایمان به مدد آن از درماندگی، حیرت و » مثلث ولایت « و » مثلث هدایت « . ولایت هستیم
مهلکه تردید خلاص میشوند و اگر جز این بود که خداوند واسپس خلقت از روي لطف ابناي آدم را متذکر این دو مثلث
نمیساخت؛ موضوع معاد و ثواب و عقاب مردود بود. چنانکه با این مثلث موضوع ارسال انبیا و انزال کتب معنی پیدا میکند،
بطوري که در روایات قبلی ذکر آن رفت جمله طالبان هدایت و رهیابی به حقیقت هستی و دوستداران ورود به ساحت قرب حق و
تعهد در برابر « در امان ماندن از بلاي تسلط شیطان ناگزیر به حفظ این عهد و در برابر آن مسؤول?اند. در هیچ جا ذکر نشده که
به معنی دوستی زبانی و عرض ادب و زیارت است. چه دوستی و عرض ادب مقدمه این امر و نه تمامیت آن است. » این عهد
همانکه طی قرون متمادي و هم امروز مسلمین و شیعیان بدان گرفتار آمده اند. آنان، حقیقت پاسداري این عهد را در عرض ادب
صوري و انجام پاره اي مناسک مستحب فرض کرده و از آن غافل مانده اند. شاید بتوان مهمترین و در عین حال اولین مشکل اینان
را در فقدان معرفت درباره ائمه هدي، علیهم?السلام، دانست. از اولین روز خلقت که در واقع اولین کلاس معرفت امام و حجج
،» صاحب?الامر « ،» حجج خداوند در عرصه زمین « ،» امناء اسرار الهی « ،» خزانه علم خداوند « الهی نیز هست، خداوند از ایشان با عنوان
و... یاد کرده است و اینهمه بجز صفات، القاب و مشخصاتی است که از طریق پیامبر، » میراث دار علم انبیا « ،» صراط مستقیم «
صلّیاللَّه علیه وآله، و سایر ائمه معصومین، علیهم?السلام، درباره اولیا و حجج الهی بعد از پیامبر به ما رسیده. چنانکه در بسیاري از
صفحه 18 از 65
پناه « ،» صاحبان عقل کامل « ،» درهاي ایمان « ،» پیشواي امم « ،» معدن رحمت « ،» محل نزول ملائک « : ادعیه ماثوره، از اینان با عنوان
آشکار کنندگان « ،» دعوت کنندگان بسوي خداوند « ،» معدن حکمت الهی « ،» حجج بالغه الهی براي اهل دنیا و آخرت « ،» خلق عالم
و... یاد شده است. درك اینهمه براي همگان ساده نیست اما، وقوف به شأن و » راهنمایان صراط مستقیم « ،» بقیۀالله « ،» امر و نهی الهی
منزلتی که خداوند براي حجج بالغه قائل شده، همگان را متذکر آن میسازد که معرفت در اینباره رهنمونف آدمی به سرمنزل
است تا از طریق و به مدد آن امکان ورود به آستان قرب الهی و دخول به بهشت رضوان وي فراهم آید. مشکل دوم فقدان » ولایت «
درك درست از عهد و میثاقی است که تعهد بدان تکلیف ماست. بیگمان هر یک از بندگان در هیأت مناسبات فردي و جمعی
متعهد به پیمانی هستند که نانوشته آن را پاس میدارند و حتی پاسداري از آن را جزء بدیهیات به حساب میآورند. اگر درك
و ورود به خیل عاصیان دورمانده از رحمت » خروج از جوار حق « میشد که عدم پايبندي به عهد ولایت و پاسداري از آن به منزله
است و موجب نگونساري در دوزخ، همه نگاه و همه دریافت و عمل ما تغییر میکرد. متأسفانه چنانکه قبلًا متذکر شدم همواره ما
در سه ساحت از حیات به سر میبریم. ساحت اعتقادي، ساحت اخلاقی و ساحت عمل و مناسبات عادي حیات. این سه ساحت به
هم متصل و مرتبطاند و هیچکدام منفک و بریده از دیگري نیست؛ نمیتوان در ساحت اعتقاد و تفکر به دریافتهاي شرك?آلود و
کفرآمیز معتقد بود و گمان برد که در ساحت اخلاق و فرهنگ در ساحت مؤمنان به ادیان الهی به سر میبریم. وقتی در مبانی
اعتقادي خدشه وارد شد به صورت طبیعی در همه جهات دچار لغزش و خطا خواهیم شد به همان سان که نمیتوان انتظار داشت
ابناي آدم همه مناسبات فردي و مادي خود را مطابق اوامر و نواهی حجج غیر الهی و دستاوردهاي شرك?آلود سامان دهند و در
عین حال مؤمنی راستین و پیرو مکتب اولیا و انبیا نیز بمانند. از همین روست که مشکل سوم را در عدم درك کامل از ساحتهاي
مختلف حیات و پیوستگی آنها و تأثیرشان در حیات و ممات فردي و جمعی میدانم. ما حیات را منحصر به ساز و کار این جهانی
کرده ایم و بر طبل عمله ظلم میکوبیم و در عین حال بر درگاه حجج الهی طلب مغفرت و غفران الهی میآوریم. ما عهد ولایت را
در ذکر مصیبتی و برگزاري جشن ولادتی خلاصه میکنیم و سایر مناسبات فرهنگی و عملی را در پی عهد ظالمین سامان میدهیم.
در واقع به منافقینی میمانیم که به برخی از آیات ایمان آورده و برخی را انکار میکنند: إنّ الّذین یکفرون باللّه و رسله و یریدون
أن یفرّقوا بین اللّه و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون أن یتّخذ بین ذلک سبیلًا اولئک هم الکافرون حقّاً و اعتدنا
للکافرین عذاباً مهیناً. 12 همانا آنان که کفر ورزیدند به خدا و پیغمبرانش میخواهند جدایی افکنند میان خدا و پیامبرانش و گویند
ایمان آورده ایم به بعضی و کفر ورزیدیم به بعضی و خواهند که برگیرند میان این راهی، آنانند براستی کافران و براي آنان آماده
کرده ایم عذابی خوار کننده. متأسفانه ما همواره سر در پی راهی میانه نهاده ایم، تا خود را قانع و راضی سازیم. به طمّاعی حریص
میمانیم که دنیا و آخرت را با هم میخواهد بهشت زمین و آخرت را یکجا میطلبیم بیآنکه عهد راست کرده باشیم. در عمل
دنیایی بر طبل عهد خود و یا جماعتی چونان خود میکوبیم و در تمناي آخرتی به عبث به برخی احکام فردي تأسی میجوییم شاید
که متضمن حور و قصر و بهشت باشد. در گذشته، رسم و ادب ستوده اي در میان پیشینیان ما از میان پدران و مادران اهل ایمان
وجود داشت که دین خود را به ائمه معصومین، علیهم?السلام، عرضه میداشتند تا مورد گواهی و تأیید واقع شود. حال باید پرسید
دین خود را به محضر کدامیک از ائمه معصومین، علیهم?السلام، عرضه داشته ایم؟ آن بزرگواران کدامیک از باورهاي ما را درباره
مبدأ هستی، جایگاه آدمی در پهنه خاك، نسبت با کفار دول مختلف و بسیاري از امور ریز و درشتی که بدان مبتلاییم تأیید کرده
اند؟ مگر جز این است که هنوز در اولین خم کوچه انقلاب فرهنگی که اساس تربیت و رشد نسل جوان این سرزمین است درمانده
که همه بود و نبود مسلمین را هم با » فرهنگ و تمدن جاري و ساري « ایم و هیچ غمی هم در دل راه نمیدهیم؟! آیا هیچ پرسیده ایم
آن دمساز و همسان میسازیم برخاسته از کدام عهد است؟ مگر نه اینست که همه اعمال و همه آنچه که از سوي آدمی صادر
را در هیأت عمل و نظر فردي میپذیریم ولی در هیأت عمل و نظر » عهد « میشود محصول عهد قلبی اوست؟ چگونه است که این
صفحه 19 از 65
جمعی که در قالب فرهنگ و تمدن ظهور میکند نمیپذیریم؟! آیا هیچ اندیشیده ایم چه امري موجب بروز انحراف در حیات
اجتماعی و سیاسی مسلمین شد و زمینه هاي بروز تباهیهاي اخلاقی و اعتقادي را در میانشان فراهم ساخت؟! مگر جز این بود که به
عهدي که در غدیر بستند پایبند نماندند؟ و پس از غدیر عهد ظالمین را گردن نهادند؟! حسین و اولادش، علیهم?السلام، در کربلا
به شهادت نمیرسیدند، اگر عهد غدیر پاس داشته میشد. امام موسی کاظم، علیه السلام، در زندان و امام رضا، علیه السلام، در مرو
به شهادت نمیرسید اگر عهد غدیر پاس داشته میشد. امام عصر، علیه السلام، ناگزیر به قبول رنج غیبت کبري نمیشد و مسلمین
در گیرودار حیات وحشتناك پس از غیبت نمیماندند؛ اگر عهد غدیر یا همان عهد ولایت پاس داشته میشد. چنانکه استمرار غیبت
و محروم ماندن از حضور آن امام همام نیز که نتیجه اي جز دور ماندن از بهشت وصل و قرب نیست نتیجه طبیعی عهدي است که
رها شده است. با ساده اندیشی تمام که محصول علم و آموزش بیبنیاد غربی است میان ساحتهاي حیات فردي و جمعی بندگان
خدا و ارتباط آن حیات با مناسبات فرهنگی و اعتقادي انسلاخ ایجاد میکنیم و با همان ساده لوحی همّ خود را مصروف مسلمان
کردن محصول عمل دیو و شیطانی میکنیم که سوگند یاد کرده همه بندگان خداوند را اغوا میکند. در پایان این بخش به مطلبی
مهم اشاره میکنم. مطلبی که به اجمال از کنار آن میگذرم اما امید دارم که حدیثی مفصل از آن خوانده شود. اساس اعتقادي
تمدن و فرهنگ غربی را جمله اي دگرگون ساخت: من میاندیشم پس هستم! این جمله ماندگارترین جمله تاریخ جدید است.
آنگاه که این کلام بر زبان رانده شد؛ بشر عصر جدید با نفس اماره خویش پیمان بست که فرمان هیچ خدایی را گردن ننهد. میثاقی
و عهدي بزرگ با خود. انسانی که خود خدا شده بود. مهم این است که رجوع حیث تفکر آدمی از این زمان نه به حق بلکه به خود
شد. این مراجعت آشکار و این عهد بسته شده سرآغاز تاریخی نو شد مبدأ تفکري نوین. فرهنگی تجدید نظر طلب و تمدنی نو که
به آن مبتلاییم. آدمی تعریفی نو یافت و جهان نیز. مقصد آدمی نیز دگرگون شد. آدمی سر در پی این عهد نهاد تا خود سازنده
خود، رقم زننده سرنوشت خود و سازنده بهشت خود شود. در واقع بر آن شد تا بهشت را در عرصه خاك بسازد و با استغنا جستن
از آسمان و احکام آسمانی مبدأ احکام حیات فردي و اجتماعی خود شود. دیگر مقصد عبودیت و حضور در بهشت رضوان آستان
قرب خداوندگار نبود؛ بلکه مقصد قدرت و اقتدار در عرصه زمین بود. چه بشر غربی خوب دانسته بود که واسپس این عهدشکنی
بزرگ از رستگاري و فلاح دور مانده است و همراه با شیطان در انتظار سرنوشت سیاه و اسفبار باید بماند. از همینجا با
دم?غنیمت?دانی دنیا را منظور نظر و مقصد مطلوب فرض کرد و بر طبل دنیامداري کوبید. خیلی پیش از این اندیشمندانی چون
بخوبی متذکر این عهدشکنی » دکتر فاوست « شاعر آلمانی در درام » گوته « و » دکتر فاستوس « نویسنده نمایشنامه » کریستوفر مارلو «
» پیمان خونین « گستاخانه و عهد جدیدي که بشر با شیطان و نفس اماره میبست؛ شده بودند. چنانکه هر دو در این آثار متذکر
فاوست با شیطان شدند نگون?بختی و تیرگی درونی او را نیز در آخرین دقایق حیات نشان دادند. آخرین دقایقی که فاوست روح
تاریخ « خویش را ما به ازاء قدرت تقدیم شیطان میکرد و در حرمان و سیاه بختی جان میداد و تنها پس از این عهد نوین بود که
آغاز شد؛ چنانکه واسپس آن اندیشمندان غربی براي برکشیدن بناي فرهنگ غربی، تدوین نظامنامه اي براي زیستن در » جدید غربی
پناه این عهد را ضروري دانستند. آنان نیک دریافته بودند که همه بودن و همه مناسبات اجتماعی و فردي ناگزیر میبایست بر اساس
تشکیل جامعه » هابس « عهد جدید بنا شود ورنه دوگانگی در عهد قلبی و عمل موجب بروز بحران و آشفتگی میشود. چنانکه
به تدوین » روسو « مدنی را تنها راه درمان پریشانیهاي اجتماعی دانست. 13 و میثاق اجتماعی را داروي آن درد دانست و در پی او
خود، سعی در نظام بخشیدن به حیات اجتماعی مردم در پناه میثاق و عهد جد پینوشتها: 1. سوره اعراف ( 7)، آیه » میثاق اجتماعی «
5. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، . 4. سوره مائده ( 5)، آیه 3 . 3. سوره نساء ( 4)، آیه 80 . 2. سوره حشر ( 59 )، آیه 7 .172
10 . همان، . 9. همان، ص 333 . 8. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 24 ، ص 187 . 7. همان، ص 54 . 6. همان، ص 52 . ج 2، ص 48
13 . بارنزوبکر، . 12 . سوره نساء ( 4)، آیه 150 و 151 . 11 . حرّ عاملی، محمدبن الحسن، وسائل?الشیعه، ج 27 ، ص 67 . ج 37 ، ص 164
صفحه 20 از 65
. ج 1، ص 437 .تاریخ اندیشه اجتماعی، 14 . همان، ص 445
علی و زمان
جرج جرداق ترجمه: مهرداد آزاد اشاره: آنچه در پی می?آید، نوشتاري از دانشمند متعهد و آزاداندیش لبنانی، جرج جرداق است.
او علی?رغم اینکه نویسنده و شاعري مسیحی است اما از کودکی با نهج?البلاغه مأنوس و همدم بود و مانند شیعه?اي راستین، به
امام علی، علیه?السلام، عشق می?ورزید. حاصل این علاقه و انس زایدالوصف، نگارش کتابهایی درباره عظمت و علو مقام امام
او شاهکاري باشد که از سوي یک عرب مسیحی به جهان » الامام علی صوت العدالۀ الانسانیۀ « علی، علیه?السلام، است. شاید کتاب
عرب اهدا شده است. این مقاله، بیانگر نگرش نویسنده به شخصیت وجودي امام و بررسی یکی از اصول مورد نظر ایشان در زمینه
اجراي عدالت اجتماعی است، که به مناسبت عید سعید غدیر خم تقدیم خوانندگان عزیز می?شود. خفقان، پریشانی، بدبختی،
ووحشت و هراسی سهمناك، بر بخش اعظمی از تاریخ سایه افکنده است. در چنین شرایطی: - زورمندان، که زور و قدرتی حیوانی
دارند، فرمان می?رانند و امرشان مطاع است و انسانها را در معرض قتل و زندان و تعدي قرار می?دهند و با سلاح وحشت و ارعاب
به مردم آزار می?رسانند. - سارقان و چپاولگران، همتشان آن است که با همپالکی?هاي خود، هستی مردم را به یغما برند. -
خونخواران، مردم بی?گناه و مستضعف را از دم تیغ خود می?گذرانند. - جاهلان کاخهاي خود را از جمجمه?هاي اندیشمندان
می?سازند. - تبهکاران، با گردنکشی و قلدري، در دریاي کبر و نخوت خود غوطه?ورند و مرگ و زندگی انسانها در دست
فرومایگانی است که از قدرت و اختیار و توان کافی برخوردارند. چنین وضعی، وصف حال قسمت اعظمی از تاریخ بشریت در
طول هزاران سال است. اما همواره در فضاهاي تاریک تاریخ، مشعلهایی با پیدایش علی و راه او، انسانیت وارد مرحله، برتر و
درخشانی شد. تاریخ، بوسیله علی، چارچوب ایده?آل عقل خلاق عربی، اخلاقیات والا و وجدان پاك را شناخت و با روش عدالت
اجتماعی او آشنا شد. برافروخته و برافراخته وجود داشته است و فریادهایی از اعماق زمان شنیده شده که، رعشه بر اندام طاغوتهاي
انسان، از ارزشی والاتر برخوردار است و مردم، غیر از « جاهل، انداخته و دنیا را به کامشان تلخ کرده است و به آنان تفهیم نموده که
در پیشاپیش این مشعلهاي افراشته در گذرگاههاي گوناگون زمان، که بدون آنها، زندگی ». آن چیزي هستند که آنان می?پندارند
ارزش زنده بودن نداشت، علی?بن ابی?طالب قرار دارد، با انقلابی همیشگی و همراه با زمان علیه نظامهاي ستمگر و متجاوز،
انقلابی که در گذشته و حال، براي مستضعفان و محرومان، آسایش و سلامتی و رفاه فراوان به ارمغان آورده است. با پیدایش علی
و راه او، انسانیت وارد مرحله، برتر و درخشانی شد. تاریخ، بوسیله علی، چارچوب ایده?آل عقل خلاق عربی، اخلاقیات والا و
وجدان پاك را شناخت و با روش عدالت اجتماعی او آشنا شد. عدالتی که مفاهیم آن مبتنی بر احترام به زندگی، رأفت و مهربانی
با زندگان و استعانت از قدرت مطلق هستی، یعنی خداوند است. وقتی مفاهیم عدالت اجتماعی از این سرچشمه?هاي زلال جاري
شود، تصویر عدالت انسانی در عرصه?هاي پنهان و آشکار آن، هویدا و متجلی خواهد شد. در این راستا تنها، کسی می?تواند
مفاهیم عدالت را از منابع و سرچشمه?هاي آن استخراج کند که داراي نبوغ عقلی، احساسی و روحی باشد. چنین شخصی،
نگرشش به فرد، همانند نگرش او به همه مردم است و نگاهش به جامعه خود، نگاهی فراگیر و همه?جانبه نسبت به تمام جامعه?ها
خواهد بود و وقتی به زمان خود بنگرد، تمام زمانها را خواهد دید. بنابراین، انسان در هر زمان و مکانی باشد، در ذات خود، همان
انسان است و نیازها و علایق واحساساتش در اصل، یکسان است. در این میان موقعیتهاي مکانی و زمانی براي انسان نابغه در عقل و
احساس در واقع اعتباري است. او همه آنها را با نیروي خرد و اندیشه?اي خلاق و شیوه?هاي واحد به کناري می?نهد و هیچگاه
دیدگاه او نسبت به جوهره کارها و مسایل تغییر نمی?یابد. بر این اساس امام علی?بن ابی?طالب، با رسیدگی به مسایل و مشکلات
مبتلابه جامعه زمان خود در واقع به رفع مسایل تمام ملتها در همه زمانها و مکانها پرداخته است. در این زمینه مفتخرم که کوشیده?ام
صفحه 21 از 65
شیوه امام در برخورد با مسایل فردي و گروهی را در شش جلد کتاب بررسی و تبیین کنم اما اذعان دارم که این مقدار کافی نبوده
و تنها بخش ناچیزي از خلاء بزرگ و عمیق ناشی از فقدان خط مشی کامل و فراگیر علوي را پر کرده است. با توجه به این امر
چگونه ممکن است در چند صفحه بتوان، درباره راه و روش امام سخن گفت. در اینجا به مناسبت، قصد دارم تنها به بررسی نظر
امام درباره یکی از عوامل ایجاد جامعه صالح بپردازم. علی - و نه دیگران - درك کرده بود که بنیان اساسی یک جامعه سالم،
تأمین و تقسیم عادلانه و بی?غل و غش نیازهاي معیشتی مردم است. تا در جامعه، استثمارگر و استثمار شده، ستمگر و ستمدیده و
سیر و گرسنه وجود نداشته باشد. این مسأله از جمله اصولی است که امام به آن پایبند بود و بیانگر بخش مهمی از مفهوم عدالت
اجتماعی است و در صورت فهم و اجراي آن، از شیوع فتنه، ظلم، خشونت و فساد و گروه?بندیهاي خصمانه جلوگیري خواهد شد.
در قرن 18 ، آن را به عنوان » ژان ژاك روسو « این همان اصلی است که صاحب انقلاب بزرگ فرانسه، شاعر و فیلسوف فرانسوي
عامل اساسی ایجاد یک جامعه عدالت?پیشه می?داند. در پرتو همین اصل، دانشمندان علم اجتماع و جامعه?شناسان اروپایی علی -
و نه دیگران - درك کرده بود که بنیان اساسی یک جامعه سالم، تأمین و تقسیم عادلانه و بی?غل و غش نیازهاي معیشتی مردم
است. و در رأس آنها کارل مارکس، در اواسط قرن نوزدهم با تکیه بر علم - و نه از روي تفنن - اعلام کردند که: هر کس به
نعمتی افزون بر نیاز خود دست یابد، جز این نیست که آن را از نیازمندان غصب کرده است. در همین راستا قوانینی که توسط
ثروتمندان، زورمندان و گروه اقلیت براي سرکوب فقرا و سلطه بر ضعفا و چپاول اکثریت عامه مردم وضع شده، توجیه?گر این
غصب و تجاوز است. اما نکته مهم اینجاست که امام علی، علیه?السلام، هزار سال قبل از این فلاسفه و دانشمندان، به این حقیقت
دست یافت و اعلام کرد که: بهره?مندي ثروتمندان، به قیمت گرسنگی فقراست. نیز هیچ ثروت انبوهی را ندیدم مگر آنکه در کنار
آن حقی پایمال شده بود. این عبارت ارزشمند تنها یک سخن عادي نیست بلکه حقیقت ثابتی است که فقط در دو قرن اخیر که
عصر طغیان صنعتی و سلطه گروه اقلیت بر عامه مردم و بهره?کشی زشت وگستاخانه از آنان است، براي دانشمندان عیان شده است.
از دیدگاه امام، جامعه عدالت?پیشه، بایستی بر طبق این اصل منطقی پی?ریزي شود. باید توجه داشت که در صورت اجراي
صادقانه و بی?طرفانه عدالت اجتماعی و رسیدگی به وضع مردم، شیوه حکومت و زمامداري با خط مشی امام منطبق خواهد شد؛
همان قدرت و حکومتی که از گذشته تا به امروز، در بسیاري از نقاط جهان وسیله?اي براي ثروت?اندوزي و عیاشی و گردنکشی
بوده است، هر چند مدعیان حکومت و قدرت، خلاف این موضوع را اعلام کنند. الگوي واقعی زمامداران، همان چهره?اي است
که امام از شخصیت خود ارایه داده است. آنجا که می?گوید: اگر گوسفندي در حجاز یا یمامه مفقود شود، احساس می?کنم تا
روز قیامت مسؤول آن خواهم بود. احساس علی، نسبت به مسؤولیت و مفهوم زمامداري، همان احساس انبیا، فلاسفه و شعراي
بزرگی است که از ایده?هاي والا و آرزوها و علایق منحصر به فرد برخوردارند. در پرتو این احساس ژرف، تلاشهاي یک زمامدار
عینیت می?یابد و اوست که باید تمام سعی خود را در جهت خیر و صلاح جامعه بکار بندد و تازه پس از آنکه چنین کرد با این
سخن امام مواجه می?شود که: اگر همه چیز انجام دادي مانند کسی باش که هیچ انجام نداده است. او علی است همان که پیامبر
اکرم یک بار به او نگریست و با تجسم امتیازات و منزلت رفیعش به آرامی به او فرمود: اي علی! در تو شباهتی از عیسی بن مریم
وجود دارد. درباره علی، که با اندیشه خلاقش، مرزهاي زمان و مکان را درنوردید، فیلسوف مسیحی شبلی?الشمیل می?گوید: امام
علی، بزرگ بزرگان، یگانه شخصیتی است که شرق و غرب در گذشته و حال، نسخه مطابق اصل آن را نیافته است. چنین انسانی
باید افتخار ما در آینده باشد همانگونه که در گذشته بوده است. چرا که گذشته چراغ راه آینده است. باید از او راهنمایی بجوییم و
از اندیشه?ها و سخنان سیره?اش، قانون و سرمشق بگیریم. زیرا در این برهه از زمان که مال?پرستان و زراندوزان، تمامی ارزشهاي
دنیا و معنویتهاي انسانی را زیر پا می?نهند و حکومتها، دولتها، قوانین، قلمها و وجدانها را به خدمت خود می?گیرند و عقلها، دلها،
اخلاق و آرزوها را نابود کرده و زندگی را مسخ و دگرگون می?سازند ما به او و امثال او نیاز شدید داریم. او که عقل و احساسش
صفحه 22 از 65
به گوهر وجود انسان مرتبط است، نه براي زمان و مکان خاص بلکه براي تمام زمانها و مکانهاست. او متعلق به ملت و گروه و کیش
خاصی نیست بلکه از آن همه انسانها می?باشد. او مشعل فروزان در گذرگاههاي مختلف زمان است.
راز بقاي ایران ؛ عنایات اهل بیت علیهم السلام
علی ابوالحسنی (مفنْذفر) اشاره: شاید بارها در ذهن ما این پرسش مطرح شده باشد که راستی چگونه کشور ایران، در طول تاریخ
پرفراز و نشیب خود، با وجود جنگها، فتنه?ها و آشوبهایی که هر یک از آنها به تنهایی براي از پا در آوردن ملتی کافی بود، پایدار
مانده و اگر چه بارها تا مرز سقوط کامل پیش رفته، اما باز قامت راست کرده و به حیات خود ادامه داده است؟ در سلسله مقالاتی
که از این شماره تقدیم شما عزیزان خواهد شد، نویسنده، تلاش کرده است که پاسخی متقن و مستند به این پرسش بدهد. ایران - یا
نقشی مهم و تاریخساز بر عهده دارد، که » طرحف کلانف خلقت « مشخص?تر بگوییم: ایران اسلامی شیعه - طبق مشیّت الهی، در
به دستگاه خلقت بنگریم و بویژه با چراغ » کَلان « و » کفلّی « عقل و نقل و تجربه و حسّ، گواه و شاهد آن است. چنانچه با دید
می?یابیم که به سوي » مجموعه?اي همسو و هدفمند « بفطونف تو در تو و پیچاپیچ آن را بکاویم و درنوردیم، جهان را » وحیْ «
این منظر بلند، همه چیزف آن حتی تلخیها و ناگواریهایش، در جاي خود، بجا و بهنجار « رهسپار است و از » عدل مطلق « استقرار
» اختیاري « است. چه بگویم: حتی ابلیس با وسوسه?هاي عقل سوزش، و نفس امّاره با تمنیّاتف بدآموزش نیز، از اسبابف سعادت
قرآن، نظر به مردم ایران، بیش از هر ملت دیگر به روح » حافظف « انسان، و ملزومات راهف استکمالف وي، خواهد بود. و شاید
از هر ملت دیگر بیشتر بود و تشیّع در میان ایرانیان ، نفوذ » خاندان رسالت « اسلام توجه داشتند و به همین دلیل، توجه ایرانیان به
بیشتري یافت. همین معنا داشته، آنجا که گفته است: پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاك خطا پوشش باد! در طرح
کلان خلقت - که همان تقدیر کلّی الهی است - جهان با آفرینش نور معصومین، علیهم?السلام، آغاز می?شود و سپس همایش
انسان در » محل آزمون نهایی « بر پا می?گردد... و آنگاه پس از گذشت روزگاران دراز، عرصه زمین به عنوان » روز اَلَسْت « عامّ
» تاریخ جهان « عمل به عهدنامه روز اَلَست، آماده می?شود و آدم ابوالبشر، با هبوط خویش بدین خاکدان، فصلی نو در کهنه کتابف
می?گشاید که واژه?ها و جملات آن، انبوه انسانها و جماعات بشریند و فرزندان وي، چونان کاروانی عظیم و پیوسته، در مسیري
پرفراز و فرود گام می?نهند و راهیف منزلگاهی می?شوند که از طوفان نوح و حجّ ابراهیم و خروج موسی و عروج عیسی و بعثت
محمّد، صلّی?اللَّه?علیه?وآله، و همایش غدیر و قیام عاشورا... می?گذرد و در پایان، به فرج کلّی بشریت (تحت رهبري آخرین
و گشایش محکمه عدل » قیام کفبري « پیشواي معصوم از تبار پیامبر، صلّی?اللَّه?علیه?وآله) می?رسد، که آن خود، در حکم طلایه
پیش می?برد 1 و » علل و اسباب « الهی در رستاخیز اعظم است.... خداي جهان - جلّت عظمته - اراده قاطع خویش را نوعاً از طریق
نیز، بی شک ایران اسلامی شیعه یکی از علل و اسباب است. زمانی که اسلام از » فرج کلّی « در فراهم ساختن زمینه?هاي تحقق آن
مرزهاي عربستان گام بیرون زد، دو سدّ بزرگ را فراروي خویش یافت؛ امپراتوري روم شرقی، و امپراتوري ایران ساسانی. اوّلی ، به
رغم از دست دادن مهمترین مستعمراتش مصر و شامات، بیش از 8 قرن مقاومت ورزید تا دژ مرکزیش (بیزانس) زیر ضربات ارتش
اسلام فرو ریخت ؛ ولی دومی - امپراتوري ساسانی - در همان دهه?هاي نخست قرن اول هجري به سرعت فرو پاشید و اسلام، براي
همیشه، آیینف مردم ایران شد. این دوگانگی را چگونه می?توان توجیه کرد؟ اگر ارتش اسلام، توانف کوبیدنف سریعف یک
امپراتوري عظیم را دارا بود، پس چگونه تسخیر و فروپاشی بیزانس، 800 سال به تأخیر افتاد؟! پاسخ این است که نابودي سریع
امپراتوري ساسانی، گذشته از فساد عمیقی که خرچنگ?وار بر جان آن امپراتوري چنگ انداخته بود، معلولف موج انفجار اصول
یک ملت در عرصه نظامی از قشون بیگانه و عدالتخواه » شکست « ، نجاتبخش اسلام بود. روشن?تر بگوییم: فروپاشی رژیم ساسانی
را می?داد؛ اما مردم ایران، در برابر » تبعیض « و » فساد « و » جَور « از آرمانهاي رهایی بخش اسلام بود، که نوید رهایی از یوغف
صفحه 23 از 65
می?اندیشید، همه چیز را براي » نژاد « و » طبقه « پیامبري کرنش کردند که صلاي عدل و آزادي در داده بود؛ پیامبري که فراتر از
می?شمرد، و بس. آري، جاذبه آن اصول رهایی?بخش بود که ایرانیف » تقوا « همگان می?خواست، و ملاك برتري را تنها و تنها
خسته از فساد و تبعیض ساسانی را، مشتاقانه به پیشواز اسلام فرستاد و موج انفجارش بنیاد فرسوده آن رژیم را درهم ریخت . و
درست به همین دلیل نیز، زمانی که این ملّت بزرگ دریافت، حکّ ام اموي - در پوشش عنوان خلیفۀالرسول - در پی تحمیل
روي آورد که اسلامف خاندان پیامبر، صلّی?اللَّه?علیه?وآله، » تشیّع « حاکمیت نژاد عرب بر دیگر ملل و اقوام)اند، به ) » عفروبه «
و » تقوا « و » عدل « که بر ،» تبعیض طبقاتی « و » نژادپرستی « است و به تأسّی از قرآن و سیره رسول، صلّی?اللَّه?علیه?وآله، را نه بر
می?نهد و تشنگان حقیقت را مستقیماً از زلال معنویت اسلام، سیراب می?سازد. 2 استاد شهید مرتضی » تساوي در برابر قانون «
می?نویسد: » خدمات متقابل ایران و اسلام « مطهري، در این باب - رمز اسلام و تشیع ایرانیان - سخنی نغز دارد. ایشان در کتاب
حقیقت این است که، علت تشیّع ایرانیان و علّت مسلمان شدنشان یک چیز است: ایرانی روح خود را با اسلام سازگار دید و
گمگشته خویش را در اسلام یافت. مردم ایران که طبعاً مردمی با هوش بودند و به علاوه سابقه فرهنگ و تمدن داشتند، بیش از هر
ملت دیگر نسبت به اسلام شیفتگی نشان دادند و به آن خدمت کردند. مردم ایران، بیش از هر ملت دیگر به روح اسلام توجه
از هر ملت دیگر بیشتر بود و تشیّع در میان ایرانیان ، نفوذ بیشتري یافت. » خاندان رسالت « داشتند و به همین دلیل، توجه ایرانیان به
یعنی ایرانیان روح اسلام و معنی اسلام را در نزد خاندان رسالت یافتند. فقط خاندان رسالت بودند که پاسخگوي پرسشها و نیازهاي
واقعی روح ایرانیان بودند. آنچه که بیش از هر چیز دیگر، روح تشنه ایرانی را به سوي اسلام می?کشید عدل و مساوات اسلامی
بود. ایرانی قرنها از این نظر محرومیت کشیده بود و انتظار چنین چیزي را داشت . ایرانیان می?دیدند کسانی که بدون هیچگونه
تعصّبی، عدل و مساوات را اجرا می?کنند و نسبت به آن بی?نهایت حساسیت دارند خاندان رسالت?اند . خاندان رسالت، پناهگاه
عدل اسلامی، مخصوصاً از نظر مسلمانان غیر عرب بودند. اگر اندکی به تعصبات عربی و تبعیضاتی که از ناحیه برخی خلفا میان
عرب و غیر عرب صورت می?گرفت و دفاعی که علی بن ابی?طالب، علیه?السلام، از مساوات اسلامی وعدم تبعیض میان عرب و
غیر عرب می?نمود توجه کنیم، کاملاً این حقیقت روشن می?شود. سخن استاد را دانشمند مسیحی لبنانی نیز تصدیق می?کند:
فرزند ابی?طالب، شهید عظمتش شد. او از این جهان درگذشت در حالی که نماز میان دو لبش بود و قلبش از شوق خدا لبریز بود.
عرب، حقیقت مقام و مرتبت وي را نشناخت، تا آن که گروهی از همسایگان و یا برادران ایرانیف اعراب بپا خاستند و میان جواهر و
در میان اصحاب پیامبر، » علی و خاندان پاك نبی، علیهم?السلام « سنگریزه تفاوت گذاردند. ایرانی مسلمان، با کشف هوشمندانه
گام در گردونه تقدیر کلی الهی (همان طرح کلان خلقت) گذارد و ،» تشیّع « این خاندان یعنی » راه و رسمف « وایمان استوارش به
یعنی حاکمیت توحید بر سراسر ) » فرج کلّی « در نتیجه، بار سنگین رسالت الهی مبنی بر آماده سازي تدریجی جهان براي تحقق
گیتی، به رهبري قائم آل محمّد، صلّی?اللَّه?علیه?وآله) بر دوش وي نهاده شد. بی?جهت نیست که طبق روایات ظهور، اصحاب
شاخص مهدي، عجّل?اللَّه?تعالی?فرجه، یعنی آن 313 تنی که با برخاستن نداي حضرت، برق?آسا از اقطار گیتی به وي خواهند
پیوست تا بازوي پرتوان وي در اصلاح جهان باشند، همگی یا ایرانی?اند و یا ایرانی تبار! چنان که باز به گواه روایات، مسئولیت
شناخت و شناسایی تشیّع (به عنوان یگانه مکتب حق) به جهان را پیش از ظهور مهدي، عجّل?اللَّه?تعالی?فرجه، قم بر عهده دارد 3 و
سر سازش » نژادي » امتیازات « قم نیز - به مثابه پایتخت معنوي شیعه در جهان - از ایران است. مطلب را درست دریابیم: اسلام، البته با
ندارد و صرفاً به اعتبار طبقه و نژاد، ارباب قرشی را بر برده حبشی رجحان نمی?نهد، امّا در عین بی?جهت نیست که طبق روایات
ظهور، اصحاب شاخص مهدي، عجّل?اللَّه?تعالی?فرجه، یعنی آن 313 تنی که با برخاستن نداي حضرت، برق?آسا از اقطار گیتی
تمایزات ذاتی و « ، به وي خواهند پیوست تا بازوي پرتوان وي در اصلاح جهان باشند، همگی یا ایرانی?اند و یا ایرانی تبار! حال
اقوام و ملل را (از حیث هوش و همّت و استعداد دستیابی به عالیترین مقامات علمی و معنوي، و بویژه پیشتازي و پیشوایی » اکتسابیف
صفحه 24 از 65
به رسمیّت می?شناسد و حتی براي » واقعیت عینی و طبیعی « جامعه و تمدن بزرگ اسلامی) منکر نشده، بلکه به عنوان یک
شکوفایی و ثمره?چینی از آن به سود بشریّت، روي آن سرمایه?گذاري هم می?کند. این سخن معروف پیامبر که: اگر علم و ایمان
به ستاره پروین آویخته باشد مردانی از سرزمین ایران بدان دست خواهند یافت. 4 و آن همه تعریف وي از سلمان فارسی و هموطنان
وي (به مناسبت نزول آیات شریفه 54 مائده، 133 نساء، 89 انعام، 5 اسراء، 198 و 199 شعراء، 38 محمد، صلّی?اللَّه?علیه?وآله، 16
فتح، و 3 جمعه، که کتب حدیثی و تفسیري شیعه و سنّی آن را نقل کرده?اند) همه و همه انگیزه?اي جز جلب توجه امّت اسلام به
نقش خطیر ایرانیان مسلمان در تاریخ، و نیز تحریض رجال مستعد ایران به اجراي هر چه بهتر نقش سترگ خویش در طرح کلان
تاریخ بشر نداشته است؛ نقشی که امروزه نیز پس از گذشت 15 قرن از عصر بعثت، آگاهان منصف به تاریخ تمدن اسلامی در شرق
و غرب جهان بر آن مفهر تأکید می?زنند. ابن خلدون مغربی در مقدمه تاریخش فصلی مستقل گشوده و اظهار داشته است که،
آغازگر نقش « حاملان علوم در اسلام غالباً از ایرانیان بوده?اند و عبدالرحمان بدوي، نویسنده نواندیش مصري، نیز سلمان فارسی را
بر عهده دارد: سلمان، این ،» نهضت تشیع « یعنی » حیات معنوي اسلام « اي می?داند که به قول او: ملت ایران در شکوفایی » یگانه
ي را که نژاد وي در تکوین حیات معنوي در اسلام بازي » اعظم « نخستین ایرانی [مسلمان ]، نداي پر طنین و نیرومندي بود که نقش
چه، در واقع می?توان گفت که حیات معنوي .» یکتا و یگانه « و بهتر بود می?گفتیم نقش ،» اعظم « کرد اعلام می?نمود. گفتیم نقش
اسلام، همه چیزش را مدیون این نژاد آریاییف چند پهلویف پفر مَلَکات است و از این است که نهضت تشیع، بدان معنی که بزودي
خواهیم گفت، به دست وي پا گرفت، زیرا در میان همه نژادهایی که به اسلام آمده?اند، تنها اوست که بر ایجاد چنین نهضتی
که در روایات به » فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبّهم و یحبّونهم ...« تواناست. در میان آیاتی که فوقاً بدان اشاره شد، تقارن آیه 54 مائده
55 مائده) که از ولایت خدا و رسول ) » إنّما ولیّفکم اللَّه و رسوله و الّذین أمنوا « ایرانیانف هموطن سلمان تأویل شده ،با آیه معروف
و ائمه طاهرین، علیهم?السلام، سخن می?گوید، تقارنی بسیار معنی?دار و قابل ملاحظه است. خاصّه آن که در آیه بعد ( 56 مائده)
قلمداد شده?اند: اي کسانی که ایمان آورده?اید، هر که از شما از دینش باز » حزب پیروز خداوند « پیروان ولایت عَلَوي، به عنوان
گردد چه باك؛ زودا که خدا مردمی را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر کافران
سرکش؛ در راه خدا جهاد می?کنند و از ملامت هیچ ملامتگري نمی?هراسند. این فضل خداست که به هر کس که خواهد ارزانی
دارد و خداوند بخشاینده و داناست. جز این نیست که ولی شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز می?خوانند و همچنانکه در
رکوعند انفاق می?کنند. و هر که خدا و پیامبر او و مؤمنان را ولی خود گزیند، بداند که پیروزمندان، گروه (حزب) خداوندند. 5
ایران، ارتداد اصحاب سقیفه از خط اسلامف ناب » ولایت شعارف « براستی که پیرامون ربط و تناسب این آیات، مشخصات ملّتف
محمدي و آنچه که بیش از هر چیز دیگر، روح تشنه ایرانی را به سوي اسلام می?کشید عدل و مساوات اسلامی بود. علوي، و
مجاهدات پیگیر ایرانی مسلمان در دفاع عاشقانه از امامت معصومین، علیهم?السلام، در تاریخ پردرد و رنج اسلام، و بالأخره آینده
روشنی که در برابر منطق استوار تشیع از هم اکنون به چشم می?خورد، می?توان کتابی مستقل بلکه کتابها نوشت و در خاتمه ثابت
کرد که تاریخ اسلام و جهان با همه فراز و فرودهایش، چیزي جز صحنه استجابت تدریجی این دعاي پیامبر، صلّی?اللَّه?علیه?وآله،
در همایش با شکوه غدیر نیست، آنجا که فرمود: من کنت مولاه فهذا علیٌّ مولاه، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من
حضرت ولیّ عصر حجۀ بن » غیبتف « نصره و اخذل من خذله... بر اهل نظر پوشیده نیست که
شیعه و محرومیّت آنها از الطاف و عنایات » به خود وانهادگیف مطلق « الحسن?العسکري،عجّ ل?اللَّه?تعالی?فرجه، هرگز به معنی
خاص آن حضرت نیست؛ الطاف و عنایات آن جناب، بویژه در مواقع سخت و بحرانی تاریخ، بسان درخشش خورشید از خلال ابر،
، » آفتاب پنهان « گهگاه برقی می?زند و جلوه?اي بارز می?یابد. همان?گونه که، در سایر مواقع نیز سایه روشنف لطفف آن
کمابیش بر اهل دل محسوس است. در این باب، بایستی خصوصاً از ایران اسلامی شیعه یاد کرد که بالأخص در دو قرن اخیر
صفحه 25 از 65
یار بوده است. به قول محمود شاهرخی (جذبه)، شاعر » مفهرف « تاریخف پر تلاطمف خویش، بارها و بارها آینه?دارف تابش
زبردست و دل?آگاه معاصر: تا کشتی امت را، سکّان به کف نوح است بیمی نبود ما را از لطمه طوفانها توضیح این معنی، منوط به
دوام و بقاي شگفت?انگیز این کشور، به رغم « و ،» بحث پیرامون اهمیت فوق?العاده ایران در دایره مطامع و دسایس استعماري
أبی .« است، که در آینده بدان می?پردازیم. پی?نوشتها: 1 » توطئه?ها و تجاوزهاي مستمر و رنگارنگ جهانخواران شرق و غرب
فرمایش امام صادق، علیه?السلام، (اصول کافی، کتاب الحجۀ، باب معرفۀ الامام و الرد الیه، حدیث ،» اللَّه أن یجري الأشیاء بأسبابها
سیأتی زمان تکون بلدة قم و أهلها « . مخطوط) بحث کرده?ایم. 3 ) » رمز اسلام و تشیع ایرانیان « 2. در این باب، بتفصیل در کتاب .(7
فرمایش امام صادق، علیه?السلام، ،» حجّ ۀ علی الخلائق و ذلک فی زمان غیبۀ قائمنا الی ظهوره و لو لا ذلک لساخت الأرض بأهلها
ستخلوا کوفۀ من المؤمنین و یأزر عنها العلم کما تأزر الحیّۀ فی جحرها ثمّ یظهر العلم ببلدة یقال « : (بحارالأنوار، ج 60 ، ص 213 ) و نیز
لها قم و تصیرف معدناً للعلم و الفضل حتی لا یبقی فی الأرض مستضعف فی الدّین حتی المخدرات فی الحفجال و ذلک عند قرب
ظهور قائمنا فیجعل اللَّه و أهله قائمین مقام الحجّۀ و لو لا ذلک لساخت الأرض بأهلها و لم یبق فی الأرض حجۀ، فیفیض العلم منه الی
سائر البلاد فی المشرق و المغرب فیتمّ حجّۀ اللَّه علی الخلق حتی لا یبقی أحدٌ علی الأرض لم یبلغ إلیه الدّین و العلم، ثمّ یظهر القائم،
فرمایش امام صادق، ،» علیه?السلام، و یصیر سبباً لنقمۀ اللَّه و سخطه علی العباد لأنّ اللَّه لا ینتقم من العباد الاّ بعد انکارهم الحجّ ۀ
انّما سمّی قم لأنّ أهله یجتمعون مع قائم آل محمّد، صلوات?اللَّه?علیه، و یقومون معه و « : علیه?السلام، (همان، ج 60 ، ص 213 ) و نیز
یستقیمون علیه و ینصرونه، فرمایش امام صادق، علیه?السلام، (همان، ج 60 ، ص 216 ). براي مطالعه احادیث گوناگون درباره قم،
445 ؛ بشارة المؤمنین در تاریخ قم و - ج 2، ص 449 ،» قمم « ر.ك: سفینۀ البحار، محدث قمی (مطبعه علمیه، نجف، 1355 ق) ذیل
40 ؛ تاریخ قم، محمد حسین ناصر الشریعه، با مقدمه و اضافات علی دوانی - قمیین ، حاج شیخ قوام اسلامی (قم، 1353 ش.) ص 8
، 4. لو کان العلم منوطاً بالثریا لتناوله رجالٌ من فارس (بحارالأنوار، ج 1 .55- 6 و 71 - (انتشارات دارالفکر، قم، 1350 ش.) صص 13
ص 195 ، به نقل از قرب الأسناد). این حدیث، با اندکی تفاوت در الفاظ، در کتب حدیثی و تفسیري شیعه و سنی فراوان آمده است.
ر.ك: مجمع البیان، تصحیح و تعلیق سید هاشم رسولی محلاتی (مکتبۀ الاسلامیۀ، تهران،بی?تا)، ج 3، ص 208 و ج 9، ص 108 ؛ نور
الثقلین (مطبعه حکمت، قم، 1383 ق.)، ج 1، ص 532 ؛ تفسیر کشاف (دارالمعرفۀ، بیروت، بی?تا)، ج 1، ص 345 ؛ تفسیر فخر رازي
.54 - 20 ؛ و... 5. سوره مائده ( 5)، آیه 56 ù (دارالکتب العلمیۀ، ج 2، تهران، بی?تا)، ج 12 ، ص 19
سکانداري